وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام
وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام

افسونگر قسمت سوم

 دنیل زد روی صندلی کناریش و گفت:- یه کم پیشمون بشین، ما که اصلاً فرصت نمی کنیم ببینیمت. با تصمیم قبلی رفتم به طرفش یکی از دستامو گذاشتم روی رون پاش خم شدم و در گوشش با صدای آروم و کشداری گفتم:- هر موقع یاد گرفتی دخترت رو هی توی خونه تنها نذاری ...

ادامه مطلب ...

افسونگر قسمت دوم

 دختره رفت و دوروثی رو به من گفت:- من اینو می خوام، توام هر کدوم رو که می خوای بردار.دنیل هم کنجکاوانه نگام کرد. حقیقتاً هیچ کدوم رو دوست نداشتم! گذاشتم اون فروشنده هه برگرده ، تا چیزی بگم چند تا مدل جدید تر برام بیاره.

ادامه مطلب ...

افسونگر قسمت اول

 با یه حرکت سریع منو کشید توی بغلش، شروع کردم به دست و پا زدن، یکی از دستاش رو ملایم گذاشت روی پهلوم که توی اون لگد زدنا زخمش سر باز نکنه و با دست دیگه اش منو مهار کرد و محکم توی بغلش نگه داشت، عین یه بچه جوجه می لرزیدم، بغض لعنتیم سر باز نمی کرد ...

ادامه مطلب ...