ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
«ابو عبد الرحمن» گفته است: در کتابى که به خطّ پدرم بود، حدیث مزبور را یافتم که داراى این جملات بود: پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله خطاب به فاطمه علیها السّلام فرمود: آیا شادمان نیستى از اینکه تو را به همسرى مردى در آوردم که پیش از سایر پیروانم، اسلام اختیار کرده و علم و دانش او، از همگان بیشتر و بردبارى او، از دیگران افزونتر است؟
الشیبانی، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاى241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج 5، ص 26، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر.
علمای دیگر اهل سنت نیز این روایت را در کتابهای شان آورده اند:
الطبرانی، ابوالقاسم سلیمان بن أحمد بن أیوب (متوفاى360هـ)، المعجم الکبیر، ج 20، ص 229، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ناشر: مکتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانیة، 1404هـ – 1983م.
الطبری، ابوجعفر محب الدین أحمد بن عبد الله بن محمد (متوفاى694هـ)، الریاض النضرة فی مناقب العشرة، ج 3 ص 160، تحقیق: عیسی عبد الله محمد مانع الحمیری، ناشر: دار الغرب الإسلامی - بیروت، الطبعة: الأولى، 1996م.
الطبری، ابوجعفر محب الدین أحمد بن عبد الله بن محمد (متوفاى694هـ)، ذخائر العقبى فی مناقب ذوی القربى، ج 1، ص77، ناشر : دار الکتب المصریة - مصر
وروى الامام أحمد والطبرانی عن معقل بن یسار - رضی الله تعالى عنه - أن رسول الله - صلى الله علیه وسلم - قال لفاطمة : أما ترضین أن زوجتک أقدم أمتی إسلاما، وأکثرهم علما، وأعظمهم حلما.
الصالحی الشامی، محمد بن یوسف (متوفاى942هـ)، سبل الهدی والرشاد فی سیرة خیر العباد، ج 11، ص 291، تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود وعلی محمد معوض، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1414هـ
عزالی مینویسد:
ولأحمد والطبرانی من حدیث معقل بن یسار وضأت النبی صلى الله علیه وسلم ذات یوم فقال هل لک فی فاطمة تعودها الحدیث وفیه أما ترضین أن زوجتک أقدم أمتی سلما وأکثرهم علما وأعظمهم حلما وإسناده صحیح.
احمد و طبرانی روایت معقل بن یسار را نقل کرده اند..... و سند این روایت صحیح است.
الغزالی، محمد بن محمد ابوحامد (متوفاى505هـ، إحیاء علوم الدین، ج 3، ص273، ناشر: دار االمعرفة – بیروت.
عراقی نیز همانند غزالی سند این روایت را تصحیح کرده است:
ولأحمد والطبرانی من حدیث معقل بن یسار «وضأت النبی ذات یوم فقال هل لک فی فاطمة تعودها» الحدیث وفیه «أما ترضین أن زوجتک أقدم أمتی سلماً وأکثرهم علماً وأعظمهم حلماً» وإسناده صحیح.
العراقی، أبو الفضل (متوفای806 هـ)، المغنی عن حمل الأسفار، ج 2، ص920، تحقیق: أشرف عبد المقصود، دار النشر: مکتبة طبریة،الریاض، الطبعة: الأولى، 1415هـ - 1995م
ابو بکر هیثمی پس از این که روایت را نقل کرده، به توثیق راویان سند روایت تصریح کرده است:
عن معقل بن یسار قال وضأت النبی صلى الله علیه وسلم ذات یوم فقال هل لک فی فاطمة نعودها فقلت نعم فقام متوکئا علی فقال أما إنه سیحمل ثقلها غیرک ویکون أجرها لک قال فکأنه لم یکن علی شیء حتى دخلنا على فاطمة علیها السلام فقال کیف نجدک فقالت والله لقد اشتد حزنی واشتدت فاقتی وطال سقمی قال عبدالله وجدت فی کتاب أبی بخط یده فی هذا الحدیث قال أماترضین أن أزوجک أقدم أمتی سلما وأکثرهم علما وأعظمهم حلما رواه أحمد والطبرانی وفیه خالد بن طهمان وثقه أبو حاتم وغیره وبقیة رجاله ثقات.
این روایت را احمد و طبرانی نقل کرده و در این روایت خالد بن طهمان است که ابو حاتم و غیر ایشان او را توثیق کرده اند وبقیه رجال سند نیز موثق هستند.
الهیثمی، ابوالحسن علی بن أبی بکر (متوفاى807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج 9، ص 101، ناشر: دار الریان للتراث/ دار الکتاب العربی - القاهرة، بیروت – 1407هـ.
هیثمی در صفحه دیگر از این کتابش بازهم تصریح میکند که رجال سند این روایت را احمد بن حنبل و طبرانی توثیق کرده اند.
باب فی علمه رضی الله عنه
قد تقدم فی إسلامه أن النبی صلى الله علیه وسلم قال لفاطمة أما ترضین إن زوجتک أقدم أمتی سلما وأکثرهم علما وأعظمهم حلما رواه أحمد والطبرانی برجال وثقوا.
مجمع الزوائد ج 9، ص 114
حمزه احمد بن الزین از شارحان مسند احمد بن حنبل، در ذیل روایت، تصریح میکند که این روایت حسن است:
(20185) اسناده حسن، لاجل خالد ایضا، وانما یحسن حدیثه فی الفضائل ایضا، واما فی الاحکام فلا. ...
المسند، احمد بن حنبل، شرحه و صنع فهارسه حمزة احمد الزین، ج5، ص174 دار الحدیث قاهرة.
نتیجه: این روایت نیز صحیح است.
فرمایش رسول خدا صلی الله علیه وآله را یکی از صحابه دیگر رسول خدا به نام «بریدة بن اسلمی» با چند سند نقل کرده است.
سند اول روایت بریده در کتاب «فضائل الصحابة» چنین آمده است:
1346 حدثنا العباس بن إبراهیم القراطیسی نا محمد بن إسماعیل الأحمسی نا مفضل بن صالح نا جابر الجعفی عن سلیمان بن بریدة عن أبیه قال قال لی رسول الله صلى الله علیه وسلم قم بنا یا بریدة نعود فاطمة قال فلما أن دخلنا علیها أبصرت أباها ودمعت عیناها قال ما یبکیک یا بنیة قالت قلة الطعم وکثرة الهم وشدة السقم قال أما والله لما عند الله خیر مما ترغبین إلیه یا فاطمة أما ترضین أنی زوجتک أقدمهم سلما وأکثرهم علما وأفضلهم حلما والله إن ابنیک لمن شباب أهل الجنة.
بریده میگوید: رسول خدا به من فرمود: بیا به عیادت فاطمه برویم. هنگامیکه بر ایشان وارد شدیم فاطمه وقتی چشمش به پدرش افتاد چشمانش اشک آلود شد. رسول خدا فرمود: ای دخترم چرا گریه میکنی؟ فاطمه گفت: به خاطر کمی غذا و بسیاری محنت و شدت درد. رسول خدا فرمود: آگاه باش به خدا سوگند. آنچه نزد خدا است بهتر است از آنچه شما به آن رغب دارید. آیا راضی نیستی که تو را به کسی در آوردم که از نظر اسلام پیشگام ترین و از نظر علم بیشترین و از نظر حلم برترین مردم است. به خدا سوگند فرزندانت جوانان اهل بهشت هستند.
الشیبانی، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاى241هـ)، فضائل الصحابة، ج 2، ص 764، تحقیق د. وصی الله محمد عباس، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1403هـ – 1983م
ذهبی در «تاریخ الإسلام» این راوی را توثیق کرده است:
العباس بن إبراهیم . أبو الفضل القراطیسی بغدادی، ثقة .
تاریخ الإسلام ج 23، ص 143
خطیب بغدادی در «تاریخ بغداد»، نیز وی را پس از معرفی و ذکر اساتید و شاگردانش، ثقه میداند:
العباس بن إبراهیم أبو الفضل القراطیسی حدث عن إسحاق بن زیاد .. وکان ثقة.
تاریخ بغداد، ج 12، ص 151
ابن ابی حاتم در کتاب «الجرح والتعدیل»، مینویسد:
1080 محمد بن إسماعیل بن سمرة الأحمسی ... قال أبو محمد سمعت منه مع أبى وهو صدوق ثقة نا عبد الرحمن قال سئل أبى عنه فقال صدوق.
محمد بن اسماعیل ... ابو محمد (ابن ابی حاتم) میگوید: من همراه پدرم از او (محمد بن اسماعیل) شنیدم و او صدوق و ثقه بود. عبد الرحمن میگوید: در باره او از پدرم سؤال کردم گفت: او صدوق است.
ابن أبی حاتم الرازی التمیمی، ابومحمد عبد الرحمن بن أبی حاتم محمد بن إدریس (متوفاى 327هـ)، الجرح والتعدیل، ج 7، ص190، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، الطبعة: الأولى، 1271هـ ـ 1952م.
ابن حبان در کتاب «الثقات» اسم ایشان را آورده است:
15510 محمد بن إسماعیل بن سمرة الأحمسی السراج من أهل الکوفة یروى عن وکیع والکوفیین حدثنا عنه عبد الملک وغیره من شیوخنا
الثقات ج 9، ص 118
ذهبی نیز بر توثیق ایشان تصریح کرده و مینویسد:
4723 محمد بن إسماعیل بن سمرة الأحمسی أبو جعفر ... ثقة.
الکاشف ج 2، ص 158
از نظر ابن حجر عسقلانی نیز محمد بن اسماعیل ثقه است:
5732 محمد بن إسماعیل بن سمرة الأحمسی بمهملتین أبو جعفر السراج ثقة من العاشرة مات سنة ستین وقیل قبلها ت س ق
تقریب التهذیب ج 1، ص 468
در نتیجه این راوی از نظر علمای رجال اهل سنت موثق است.
ایشان از نظر ابو حاتم و ابن حبان ثقه است و ابن حجر در کتاب «لسان المیزان»، توثیق ابو حاتم را آورده و نیز میگوید ابن حبان نیز او را در کتاب «الثقات» آورده است:
5866 النخاس بنون وبالخاء المعجمة ثم مهملة المفضل بن صالح الأسدی أبو جمیلة الکوفی النخاس عن زیاد بن علاقة ... وعنه البخاری وأبو حاتم ووثقه ... وعنه أبو داود والترمذی والنسائی قاله بن حبان فی الثقات
لسان المیزان ج 7 ، ص 520
این راوی از نظر حاکم نیشابوری نیز ثقه است؛ زیرا روایت ایشان را در کتابش تصحیح کرده است:
3312 أخبرنا میمون بن إسحاق الهاشمی حدثنا أحمد بن عبد الجبار حدثنا یونس بن بکیر حدثنا المفضل بن صالح عن أبی إسحاق عن حنش الکنانی قال سمعت أبا ذر یقول وهو آخذ بباب الکعبة أیها الناس من عرفنی فأنا من عرفتم ومن أنکرنی فأنا أبو ذر سمعت رسول الله صلى الله علیه وسلم یقول مثل أهل بیتی مثل سفینة نوح من رکبها نجا ومن تخلف عنها غرق.
هذا حدیث صحیح على شرط مسلم ولم یخرجاه
المستدرک على الصحیحین ج 2 ، ص 37
توثیق این روای گذشت.
این روای از راویان صحیح مسلم است و نیاز به آوردن توثیقات نیست.
بریدة الاسلمی نیز از صحابه رسول خدا صلی الله علیه وآله وبی نیاز از توثیق است.
سند کامل این روایت را طبرانی اینگونه آورده است:
11152 حدثنا الْحُسَیْنُ بن إِسْحَاقَ التُّسْتَرِیُّ ثنا الْحُسَیْنُ بن أبی السَّرِیِّ الْعَسْقَلانِیُّ ثنا حُسَیْنٌ الأَشْقَرُ ثنا سُفْیَانُ بن عُیَیْنَةَ عَنِ بن أبی نَجِیحٍ عن مُجَاهِدٍ عَنِ بن عَبَّاسٍ عَنِ النبی صلى اللَّهُ علیه وسلم قال السُّبَّقُ ثَلاثَةٌ فَالسَّابِقُ إلى مُوسَى یُوشَعُ بن نُونَ وَالسَّابِقُ إلى عِیسَى صَاحِبُ یَاسِینَ وَالسَّابِقُ إلى مُحَمَّدٍ صلى اللَّهُ علیه وسلم عَلِیُّ بن أبی طَالِبٍ.
به نقل ابن عباس رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمود: پیشگامان در ایمان آوردن سه تن هستند: پیشگام شد یوشع بن نون به ایمان آوردن به موسی، صاحب یاسین به عیسی و علی به ایمان آوردن به رسول خدا صلی الله علیه وسلم.
الطبرانی، ابوالقاسم سلیمان بن أحمد بن أیوب (متوفاى360هـ)، المعجم الکبیر، ج 11، ص 93، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ناشر: مکتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانیة، 1404هـ – 1983م.
این روایت در کتابهای دیگر اهل سنت نیز نقل شده است.
الطبری، ابوجعفر محب الدین أحمد بن عبد الله بن محمد (متوفاى694هـ)، ذخائر العقبى فی مناقب ذوی القربى، ج 1، ص58، ناشر : دار الکتب المصریة – مصر
هیثمی در کتاب «مجمع الزوائد در باره سند این روایت مینویسد:
وعن ابن عباس عن النبی صلى الله علیه وسلم قال السبق ثلاثة السابق إلى موسى یوشع بن نون والسابق إلى عیسى صاحب یاسین والسابق إلى محمد صلى الله علیه وسلم علی بن أبی طالب رضی الله عنه رواه الطبرانی وفیه حسین بن حسن الأشقر وثقه ابن حبان وضعفه الجمهور وبقیة رجاله حدیثهم حسن أو صحیح.
... این روایت را طبرانی نقل کرده، ودر سند آن حسین بن حسن اشقر وجود که ابن حبان او را توثیق کرده است ولی جمهور او را تضعیف کرده اند. و روایات بقیه راویان سند حسن و یا صحیح هستند.
الهیثمی، ابوالحسن علی بن أبی بکر (متوفاى807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج 9، ص102، ناشر: دار الریان للتراث/ دار الکتاب العربی - القاهرة، بیروت – 1407هـ.
همانگونه که در کلام هیثمی ملاحظه میشود، تنها ایراد این روایت بر «حسین بن حسن اشقر» است که ابن حبان او را توثیق کرده و بقیه تضعیف کرده اند. و خلاصه کلام این که در توثیق و تضعیف این راوی، اختلاف است و طبق قاعده رجالی اهل سنت، روایت راوی مختلف فیه، حسن میشود.
برای اثبات توثیق و یا اعتبار بیشتر این راوی، لازم است سخنان احمد بن حنبل و یحیی بن معین و ابن حجر عسقلانی را در باره ایشان ذکر نماییم:
ابن حجر در کتاب «تقریب التهذیب»، حسین بن الحسن اشقر را صدوق معرفی کرده است:
1318 الحسین بن الحسن الأشقر الفزاری الکوفی صدوق یهم ویغلو فی التشیع من العاشرة مات سنة ثمان ومائتین س
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفاى852هـ)، تقریب التهذیب، ج 1، ص 166، تحقیق: محمد عوامة، ناشر: دار الرشید - سوریا، الطبعة: الأولى، 1406 - 1986.
ایشان در جای دیگر سخن احمد بن حنبل و ابن معین را در تأیید اشقر ذکر میکند:
قلت وذکره العقیلی فی الضعفاء وأورد عن أحمد بن محمد بن هانئ قال قلت لأبی عبد الله یعنی بن حنبل تحدث عن حسین الأشقر قال لم یکن عندی ممن یکذب وذکر عنه التشیع ..
وقال بن الجنید سمعت بن معین ذکر الأشقر فقال کان من الشیعة الغالیة قلت فکیف حدیثه قال لا بأس به قلت صدوق قال نعم کتبت عنه.
احمد بن محمد بن هانی میگوید: به احمد بن حنبل گفتم، در باره حسین بن اشقر برای من صحبت کن. گفت: او در نزد من از جمله کسانی نیست که دروغ میگویند ...
ابن جنید میگوید: از ابن معین شنیدم که میگفت: او از شیعیان غالی است. گفتم: روایتش چگونه است؟ گفت: هیچ اشکالی در آنها نیست. گفتم: آیا او راستگو است؟ گفت: بلی. پس از آن روایت از او نوشتم.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفاى852هـ)، تهذیب التهذیب، ج 2، ص 291، ناشر: دار الفکر - بیروت، الطبعة: الأولى، 1404 - 1984 م.
کنانی در کتاب «تنزیه الشریعة المرفوعة عن الأخبار الشنیعة الموضوعة»، سخن ابن معین را در صدوق دانستن حسین اشقر و سخن احمد بن حنبل را پس از بیان روایت ذیل، ذکر کرده است:
( 15 ) [ حدیث ] ابن عباس : کان النبى یقسم غنائم حنین وجبریل علیه السلام إلى جنبه فجاء ملک فقال إن ربک عز وجل أمرک بکذا وکذا، فخشى النبى أن یکون شیطانا، فقال لجبریل تعرفه، فقال هذا ملک وما کل ملائکة ربک أعرف (عد) من طریق الحسین بن الحسن الأشقر، وقال منکر وما أعلم رواه غیر حسین والبلاء عندى منه، وأورده ابن الجوزى فى الواهیات، وقال حسین کذاب (قلت) إنما کذبه أبو معمر الهذلى وقد قال فیه ابن معین صدوق وقال أحمد : لم یکن عندى ممن یکذب، وذکره ابن حبان فى الثقات، وأخرج له النسائى وقضیة إیراد ابن الجوزى له فى الواهیات أنه لا یبلغ رتبة الوضع والله أعلم .
الکنانی، علی بن محمد بن علی بن عراق أبو الحسن (متوفای963 هـ)، تنزیه الشریعة المرفوعة عن الأخبار الشنیعة الموضوعة، ج 1، ص 248، تحقیق: عبد الوهاب عبد اللطیف , عبد الله محمد الصدیق الغماری، دار النشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى1399 هـ
برخی از علمای بزرگ اهل سنت، روایات حسین اشقر را نیز تصحیح کرده و این نشان میدهد که این راوی در نزد آنها موثق و دارای اعتبار است.
روایت اول تصحیح شده توسط حاکم نیشابوری:
4647 حدثنا مکرم بن أحمد بن مکرم القاضی ثنا جعفر بن أبی عثمان الطیالسی ثنا یحیى بن معین ثنا حسین الأشقر ثنا جعفر بن زیاد الأحمر عن مخول عن منذر الثوری عن أم سلمة رضی الله عنها أن النبی صلى الله علیه وسلم کان إذا غضب لم یجترئ أحد منا یکلمه غیر علی بن أبی طالب رضی الله عنه هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه
المستدرک على الصحیحین ج 3، ص 141
روایت دوم تصحیح شده توسط حاکم نیشابوری:
4669 أخبرنی علی بن عبد الرحمن بن عیسى السبیعی بالکوفة ثنا الحسین بن الحکم الجیزی ثنا الحسین بن الحسن الأشقر ثنا سعید بن خثیم الهلالی عن الولید بن یسار الهمدانی عن علی بن أبی طلحة قال حججنا فمررنا على الحسن بن علی بالمدینة ومعنا معاویة بن حدیج فقیل للحسن إن هذا معاویة بن حدیج الساب لعلی فقال علی به فأتی به فقال أنت الساب لعلی فقال ما فعلت فقال والله إن لقیته وما أحسبک تلقاه یوم القیامة لتجده قائما على حوض رسول الله صلى الله علیه وسلم یذود عنه رایات المنافقین بیده عصا من عوسج حدثنیه الصادق المصدوق صلى الله علیه وسلم وقد خاب من افترى هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه
المستدرک على الصحیحین ج 3، ص 148
توثیق روایت اشقر توسط جلال الدین سیوطی:
سیوطی نیز در کتاب «الشمائل الشریفة»، همان روایتی را که حاکم تصحیح کرده بود، به صحت آن را تصریح میکند و در پایان تصحیح حاکم نیشابوری و توثیق اشقر را از زبان ذهبی نقل کرده است:
284 (کان إذا غضب لم یجتریء علیه أحد إلا علی) حل ک عن أم سلمة صح
کان إذا غضب لم یجترئ علیه أحد إلا علی امیر المؤمنین لما یعلمه من مکانته عنده وتمکن وده من قلبه بحیث یحتمل کلامه فی حال الحدة فأعظم بها منقبة تفرد بها عن غیره حم ک فی فضائل الصحابة عن حسین الأشقر عن جعفر الأحمر عن مخول عن منذر عن أم سلمة قال الحاکم صحیح وتعقبه الذهبی بأن الأشقر وثق ...
... حاکم گفته است : این روایت صحیح است و ذهبی به دنبال آن گفته است: حسین اشقر توثیق شده است.
السیوطی، جلال الدین أبو الفضل عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفاى911هـ)، الشمائل الشریفة، ج 1، ص291، تحقیق: حسن بن عبید باحبیشی، ناشر: دار طائر العلم للنشر والتوزیع.
مناوی در کتاب «فیض القدیر شرح الجامع الصغیر»، توثیق ذهبی را در باره حسین اشقر ذکر کرده است:
عن أبی هریرة کان إذا غضب لم یجترىء علیه أحد إلا علی أمیر المؤمنین لما یعلمه من مکانته عنده وتمکن وده من قلبه بحیث یحتمل کلامه فی حال الحدة فأعظم بها منقبة تفرد بها عن غیره حل ک فی فضائل الصحابة عن حسین الأشقر عن جعفر الأحمر عن مخول عن منذر عن أم سلمة قال الحاکم صحیح وتعقبه الذهبی بأن الأشقر وثق.
المناوی، محمد عبد الرؤوف بن علی بن زین العابدین (متوفاى1031هـ)، فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، ج 5، ص150، ناشر: المکتبة التجاریة - مصر، الطبعة: الأولى، 1356هـ.
با توجه به آنچه بیان شد، حسین الاشقر از نظر ابن حبان، احمد بن حنبل، یحیی بن معین، حاکم نیشابوری، ابن حجر عسقلانی، ذهبی و جلال الدین سیوطی موثق و صدوق است. و در نتیجه این روایت نیز معتبر است.
این شخص را تنها ابن حبان توثیق کرده است.
ابن حجر بعد از نقل روایت آورده است که ابن حبان اسم این راوی را در کتاب «الثقات» خود آورده است:
عس النسائی فی مسند علی سلیمان بن عبد الله أبو فاطمة روى عن معاذ العدویة عن علی قال على منبر البصرة أنا الصدیق الأکبر وعنه نوح بن قیس الحدانی قال البخاری لا یتابع علیه ولا یعرف إلا به ولا یعرف له سماع من معاذة قلت وقال بن عدی لا أعرف له غیره ولا یتابع علیه کما قال البخاری وذکره بن حبان فی الثقات.
تهذیب التهذیب ج 4، ص 179
مزی در تهذیب الکمال بعد از این که این راوی را معرفی کرده، تصریح نموده است که وی را ابن حبان در کتابش آورده و گفته است: او از جمله زنان اهل عبادت بوده است:
معاذة بنت عَبد الله العدویة، أم الصهباء البَصْرِیّة، امرأة صلة بن أشیم، وکانت من العابدات. ..... قال أحمد بن سعد بن أَبی مریم، عن یحیى بن مَعِین : ثقة، حجة. وذکرها ابن حبان فی کتابالثقات، وَقَال : کانت من العابدات.
تهذیب الکمال ج 35، ص 308
ابن حجر نیز در کتاب «تقریب التهذیب»، ایشان را توثیق کرده است:
8684 معاذة بنت عبد الله العدویة أم الصهباء البصریة ثقة من الثالثة ع
تقریب التهذیب ج 1، ص 753
ملا علی قاری نیز به وثاقت وی تصریح کرده است:
(وعن معاذة) بنت عبد الله العدویة الصهباء البصریة ثقة من الثالثة کذا فی التقریب .
مرقاة المفاتیح ج 3، ص 352
در نتیجه این روایت معتبر است.
دولابی روایت معاذه را با دو سند دیگر به صورت واضح تر در کتابش آورده است:
1587 - حدثنا زیاد بن یحیى أبو الخطاب، قال : حدثنا نوح بن قیس . وحدثنی أبو بکر مصعب بن عبد الله بن مصعب الواسطی، قال : حدثنا یزید بن هارون، قال : أنبأ نوح بن قیس الحدانی، قال : حدثنا سلیمان ابن عبد الله أبو فاطمة، قال : سمعت معاذة العدویة، تقول : سمعت علی بن أبی طالب [ رضی الله عنه ] یخطب على منبر البصرة، وهو یقول : أنا الصدیق الأکبر، آمنت قبل أن یؤمن أبو بکر، وأسلمت قبل أن یسلم .
معاذه دختر عبد الله عدویه میگوید: از علی بن ابی طالب که بر منبر بصره بود، شنیدم که میفرمود: من صدیق اکبرم، پیش از این که ابو بکر ایمان و اسلام بیاورد من به رسول خدا ایمان و اسلام آوردم.
الدولابی، أبو بشر محمد بن أحمد بن حماد (متوفای310هـ )، الکنى والأسماء، ج 2، ص905، تحقیق : أبو قتیبة نظر محمد الفاریابی، دار النشر : دار ابن حزم - بیروت/ لبنان، الطبعة : الأولى 1421 هـ - 2000م،
سند سوم این روایت این است:
186 حدثنا أبو موسى نا نوح بن قیس عن رجل قد سماه ذهب عن أبی موسى اسمه عن معاذ العدویة قالت سمعت علیا رضی الله عنه یخطب على المنبر وهو یقول أنا الصدیق الأکبر آمنت قبل أن یؤمن أبو بکر رضی الله عنه وأسلمت قبل أن یسلم.
ترجمه روایت گذشت.
الشیبانی، أحمد بن عمرو بن الضحاک ابوبکر (متوفاى 287هـ)، الآحاد والمثانی، ج 1، ص 151، تحقیق: د. باسم فیصل أحمد الجوابرة، ناشر:دار الرایة - الریاض، الطبعة: الأولى، 1411 – 1991م.
187 حدثنا أبو موسى نا مسلم بن إبراهیم نا نوح بن قیس نا سلیمان بن عبد الله الحارثی حدثنی معاذة العدویة قالت سمعت علیا رضی الله عنه على المنبر یقول مثله
الآحاد والمثانی ج 1، ص 151
نسائی در کتاب «خصائص و سنن الکبری، از طریق عبد الله بن ابی الهذیل از امیرمؤمنان علیه السلام نقل کرده است که فرمود: من هفت سال قبل از همه افراد این امت خداوند را عبادت کرده ام:
8 أخبرنا علی بن المنذر الکوفی قال حدثنا ابن الفضیل قال حدثنا الأجلح عن عبد الله بن أبی الهذیل عن علی قال مَا أَعْرِفُ أَحَدًا مِنْ هَذِهِ الأُمَّةِ عَبَدَ اللَّهَ بَعْدَ نَبِیِّهَا غَیْرِی، عَبَدْتُ اللَّهَ قَبْلَ أَنْ یَعْبُدَهُ أَحَدٌ مِنْ هَذِهِ الأُمَّةِ بِسَبْعِ سِنِینَ .
عبد الله بن ابی هذیل از علی علیه السلام نقل کرده است که فرمود: در میان امت کسی را نمی شناسم که بعد از رسول خدا، جز من خداوند را عبادت کرده باشد؛ من خداوند را هفت سال قبل از این که فردی از این امت عبادت کند، او را پرستش کردم.
النسائی، أحمد بن شعیب أبو عبد الرحمن (متوفای 303 هـ)، خصائص علی، ج 1، ص 27، تحقیق : أحمد میرین البلوشی، دار النشر : مکتبة المعلا – الکویت، الطبعة : الأولى 1406
النسائی، ابوعبد الرحمن أحمد بن شعیب بن علی (متوفاى303 هـ)، السنن الکبرى، ج 5، ص 107، تحقیق: د.عبد الغفار سلیمان البنداری، سید کسروی حسن، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1411 - 1991.
ابن حجر عسقلانی و مزی توثیقات علمای اهل سنت همانند: ابن ابی حاتم و نسائی و برخی دیگر را در باره وی آورده است:
627 ت س ق الترمذی والنسائی وابن ماجة علی بن المنذر بن زید الأودی ویقال الأسدی أبو الحسن الکوفی الطریقی روى عن أبیه وابن عیینة وابن فضیل ...
قال بن أبی حاتم سمعت منه مع أبی وهو صدوق ثقة سئل عنه أبی فقال محله الصدق وقال النسائی شیعی محض ثقة وذکره بن حبان فی الثقات وقال مطین مات فی ربیع الآخر سنة ست وخمسین ومائتین سمعت بن نمیر یقول هو ثقة صدوق ... وقال الدارقطنی لا بأس به وکذا قال مسلمة بن قاسم وزاد کان یتشیع.
ابن ابی حاتم گفته: من و پدرم از وی روایت شنیدم و او شخص راستگو و ثقه است. از پدرم درباره وی سؤال کردند، گفت: جایگاه او صدق است (یعنی راستگو است) . نسائی گفته: او شیعه خالص و ثقه است. ابن حبان نیز وی را در کتاب «الثقات» آورده است. مطین میگوید: از ابن نمیر نقل کرده است که علی بن منذر ثقه و صدوق است....
تهذیب التهذیب ج7، ص337
تهذیب الکمال ج21، ص147
ذهبی وی را شیعه و راستگو میداند و مینویسد:
311 محمد بن فضیل بن غزوان ع شیعی صدوق.
ذکر من تکلم فیه وهو موثق ج1، ص167
ذهبی در جای دیگر مینویسد:
5115 محمد بن فضیل بن غزوان الضبی مولاهم الحافظ أبو عبد الرحمن عن أبیه ومغیرة وحصین وعنه أحمد وإسحاق والعطاردی ثقة شیعی.
الکاشف ج2، ص211
ابن حجر مینویسد: وی راستگوی عارف است که به تشیع نسبت داده شده است:
6227 محمد بن فضیل بن غزوان بفتح المعجمة وسکون الزای الضبی مولاهم أبو عبد الرحمن الکوفی صدوق عارف رمی بالتشیع ...
تقریب التهذیب ج1، ص502
ذهبی توثیق ابن معین و عجلی را در باره وی آورده و ابن عدی نیز او را صدوق میداند:
273 [ 2218 ت ] - اجلح بن عبد الله [ عو ] أبو حجیة الکندی الکوفی یقال اسمه یحیى ... وثقة ابن معین واحمد بن عبد الله العجلی وقال أحمد ما اقربه من فطر ... وقال ابن عدی شیعی صدوق .
ابن معین و احمد بن عبد الله عجلی وی را توثیق کرده و ابن عدی گفته: وی شیعه و راستگو است.
میزان الاعتدال فی نقد الرجال ج1، ص209
زرعی دمشقی بعد از نقل روایتش میگوید: اگر وی صدوق است ولی شیعه است:
وأما حدیث الأجلح عن عبدالله بن أبی الهذیل عن علی رضی الله عنه قال ما أعرف أحدا من هذه الأمة عبد الله بعد نبیها غیری عبدت الله قبل أن یعبده أحد من هذه الأمة سبع سنین فالأجلح وإن کان صدوقا فإنه شیعی .
اجلح هرچند صدوق است اما شیعه است.
أحکام أهل الذمة، اسم المؤلف: أبو عبد الله شمس الدین محمد بن أبی بکر بن أیوب بن سعد الزرعی الدمشقی الوفاة: 751 هـ، دار النشر : رمادى للنشر - دار ابن حزم - الدمام - بیروت - 1418 - 1997، الطبعة : الأولى، تحقیق : یوسف أحمد البکری - شاکر توفیق العاروری ج 2 ص 914
ابن حجر عسقلانی ایشان را پس از معرفی، توثیق کرده است:
عبد الله بن نمیر بنون مصغر الهمدانی أبو هشام الکوفی ثقة صاحب حدیث من أهل السنة من کبار التاسعة مات سنة تسع وتسعین وله أربع وثمانون ع
عبد الله بن نمیر ... موثق، دارای روایت و از علمای اهل سنت و از بزرگان طبقه هفتم است.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفاى852هـ)، تقریب التهذیب، ج1 ص327، تحقیق: محمد عوامة، ناشر: دار الرشید - سوریا، الطبعة: الأولى، 1406 - 1986.
و در جای دیگر مینویسد:
ع الستة عبد الله بن نمیر الهمدانی الخارفی أبو هشام الکوفی ...
قال أبو نعیم سئل سفیان عن أبی خالد الأحمر فقال نعم الرجل عبد الله بن نمیر وقال عثمان الدارمی قلت لیحیى بن معین بن إدریس أحب إلیک فی الأعمش أو بن نمیر فقال کلاهما ثقة وقال أبو حاتم کان مستقیم الأمر قال ابنه محمد وغیره مات سنة تسع وتسعین ومائة وقیل إنه ولد فی سنة 115
قلت وذکره بن حبان فی الثقات وقال العجلی ثقة صالح الحدیث صاحب سنة وقال بن سعد کان ثقة کثیر الحدیث صدوق.
... از سفیان در باره ابو خالد احمر سؤال شد، او گفت: عبد الله بن نمیر خوب مردی است. عثمان دارمی میگوید: به یحیی بن معین گفتم: اعمش نزد تو محبوب تر است یا ابن نمیر؟ گفت: هر دوی آنها موثق است. ابو حاتم گفته: وی به راه راست بود (یعنی اعتقادات درستی داشت).
میگویم: ابن حبان وی را در کتاب «الثقات» آورده و عجلی گفته: او موثق و صالح الحدیث است. ابن سعید نیز گفته: وی موثق، و روایات فراوانی دارد و راستگو است.
تهذیب التهذیب ج6، ص52
ابن حجر پس از معرفی، وی را راستگو می داند:
5242 العلاء بن صالح التیمی أو الأسدی الکوفی صدوق له أوهام ...
تقریب التهذیب ج1 ص435
ابن حجر در کتاب دیگرش، اقوال علمای رجال اهل سنت را در توثیق این راوی آورده است:
331 د ت س أبی داود والترمذی والنسائی ال علاء بن صالح التیمی ویقال الأسدی الکوفی وسماه أبو داود فی روایته علی بن صالح وهو وهم روى عن المنهال بن عمرو ... روى عنه أبو أحمد الزبیری وعبد الله بن نمیر وعلی بن هاشم...
قال بن معین وأبو داود ثقة وقال بن معین أیضا وأبو حاتم لا بأس به ... وذکره بن حبان فی الثقات ... قلت ... ووثقه یعقوب بن سفیان وابن نمیر والعجلی.
ابن معین و ابو داود گفته اند: او ثقه است. ابن معین و ابو حاتم گفته اند: روایتش اشکالی ندارد. ابن حبان نیز وی را در کتاب «الثقات» آورده است. میگویم: یعقوب بن سفیان و ابن نمیر و عجلی نیز وی را توثیق کرده اند.
تهذیب التهذیب ج8 ، ص164
مزی نیز توثیقات ابن معین، ابو داود و ابن حبان را در باره وی آورده است:
قال عباس الدُّورِیُّ، وأبو بکر بن أَبی خیثمة عن یحیى ابن مَعِین، وأبو داود ثقة وَقَال غیرهما عن یحیى بن مَعِین، وأبو زُرْعَة، وأبو حاتم : لا بأس به. وذکره ابنُ حِبَّان فی کتاب الثقات .
تهذیب الکمال ج22 ص512
متن توثیق احمد بن عبد الله عجلی در کتابش این است:
1279 ال علاء بن صالح التیمى ثقة.
العجلی، أبی الحسن أحمد بن عبد الله بن صالح (متوفاى261هـ)، معرفة الثقات من رجال أهل العلم والحدیث ومن الضعفاء وذکر مذاهبهم وأخبارهم، ج2 ص149، تحقیق: عبد العلیم عبد العظیم البستوی، ناشر: مکتبة الدار - المدینة المنورة - السعودیة، الطبعة: الأولى، 1405 – 1985م.
این شخص از روات بخاری است و نیازی به آوردن سخنان علمای اهل سنت در توثیق وی نیست اما به دو مورد آن اشاره میکنیم. ذهبی در باره او مینویسد:
5653 المنهال بن عمرو الأسدی مولاهم ... وثقه بن معین خ 4
الکاشف ج2، ص298
در کتاب تاریخ الاسلام مینویسد:
ووثقه ابن معین وغیره . وقال الدارقطنی: صدوق.
تاریخ الإسلام ج7، ص483
اولا: عباد بن عبد الله الاسدی کوفی با عباد بن عبد الله بن الزبیر الاسدی المدنی فرق دارد؛ زیرا دومی توثیقات فراوان دارد ولی راوی این روایت نیست .
ثانیا: جدای از اینکه در کتاب مصباح الزجاجه به صراحت این روایت را صحیح معرفی کرده بود، ابن حبان عباد بن عبد الله اسدی را در ثقات آورده و عجلی نیز او را توثیق کرده است .
ابن حبان مینویسد:
4268 عباد بن عبد الله الأسدی من أهل الکوفة یروى عن على روى عنه المنهال بن عمرو.
التمیمی البستی، محمد بن حبان بن أحمد ابوحاتم (متوفاى354 هـ)، صحیح ابن حبان بترتیب ابن بلبان، ج5 ص141، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، ناشر:مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: الثانیة، 1414هـ ـ 1993م.
عجلی نیز مینویسد:
840 عباد بن عبد الله الأسدی کوفى تابعی ثقة.
العجلی، أبی الحسن أحمد بن عبد الله بن صالح (متوفاى261هـ)، معرفة الثقات من رجال أهل العلم والحدیث ومن الضعفاء وذکر مذاهبهم وأخبارهم، ج2 ص17، تحقیق: عبد العلیم عبد العظیم البستوی، ناشر: مکتبة الدار - المدینة المنورة - السعودیة، الطبعة: الأولى، 1405 – 1985م.
در روایت دیگر آمده است که عباس بن عبد المطلب و شیبه با هم مفاخره میکردند. این دو نفر، امیر مؤمنان علیه السلام را حکم قرار دادند و جریان مفاخره خود را با حضرت گفتند. اما حضرت نیز فرمود من هم اجازه دارم افتخار خودم را بگویم؟ گفتند: بگو. امیر مؤمنان علیه السلام فرمود:
أنا أول من آمن بالوعید من ذکور هذه الأمة وهاجر وجاهد.
عباس، شیبه و امیرمؤمنان علیه السلام برای حکمیت نزد رسول خدا آمدند و حضرت سخن امیر مؤمنان را با تلاوت آیه قرآن که جبرئیل آن را نازل فرمود، تأیید کرد.
متن مفاخره این است:
ذکر فضیلة أخرى لأمیر المؤمنین علی، رضی الله عنه، لم یشرکه فیها أحد.
أخبرنا عمر بن أحمد بن عثمان، ثنا علی بن محمد المصری، ثنا جبرون بن عیسى، ثنا یحیى بن سلیمان القرشی الحفری، ثنا عباد بن عبد الصمد أبو معمر، عن أنس بن مالک، قال : قعد العباس بن عبد المطلب، وشیبة صاحب البیت یفتخران فقال له العباس: أنا أشرف منک أنا عم رسول الله صلى الله علیه وسلم ووصی أبیه وسقایة الحجیج لی فقال له شیبة : أنا أشرف منک أنا أمین الله على بیته وخازنه أفلا ائتمنک کما ائتمننی وهما فی ذلک یتشاجران حتى أشرف علیهما علی بن أبی طالب فقال له العباس : أفترضى بحکمه ؟ قال : نعم قد رضیت.
فلما جاءهما قال العباس : على رسلک یا ابن أخی فوقف علی فقال له العباس : إن شیبة فاخرنی فزعم أنه أشرف منی قال : فماذا قلت أنت یا عماه ؟ قال : قلت له : أنا عم رسول الله صلى الله علیه وسلم ووصی أبیه وساقی الحجیج أنا أشرف . فقال لشیبة : ما قلت یا شیبة قال : قلت له : بل أنا أشرف منک أنا أمین الله وخازنه أفلا ائتمنک کما ائتمننی قال : فقال لهما : اجعلا لی معکما فخرا قالا له : نعم قال : فأنا أشرف منکما أنا أول من آمن بالوعید من ذکور هذه الأمة وهاجر وجاهد فانطلقوا ثلاثتهم إلى رسول الله صلى الله علیه وسلم فجثوا بین یدیه فأخبر کل واحد منهم بفخره فما أجابهم صلى الله علیه وسلم فانصرفوا فنزل الوحی بعد أیام فأرسل إلى ثلاثتهم فأتوه فقرأ علیهم النبی صلى الله علیه وسلم : أجعلتم سقایة الحاج وعمارة المسجد الحرام کمن آمن بالله والیوم الآخر وجاهد فی سبیل الله ...
انس بن مالک میگوید: عباس بن عبد المطلب و شیبه متصدیان خانه خدا نشسته بودند و به یک دیگر فخر مىفروختند، عباس به او گفت: من از تو با شرافت ترم، من عموی رسول خدا و وصی پدر او و ساقی حاجیانم. شیبه گفت: من با شرافت از تو و امین خدا در خانه او هستم من امین خدا بر خانه او و خازن آن هستم، چرا به تو اعتماد نکرده آن گونه که به من اعتماد کرده است؟
در همان زمان علی بر آنها گذشت. عباس به شیبه گفت آیا تو راضی هستی که علی در میان ما قضاوت کند؟ او گفت: بلی. وقتی نزد علی آمدند هر یکی سخناش را تکرار کردند.
علی به آن دو نفر گفت: بگذارید من هم با شما فخر کنم؟ گفتند: آرى. گفت: من از هر دوى شما شریفترم، من نخستین کس از مردان این امت هستم که ایمان آورد و هجرت و جهاد کرد.
سه نفر نزد پیامبر خدا (ص) رفتند و مقابل او نشستند و هر کدام مایه افتخار خود را گفتند و پیامبر چیزى نگفت و آنان برگشتند. پس از چند روز در باره آنان وحى نازل شد، پیامبر دنبال آن سه نفر فرستاد و آنان آمدند و پیامبر به آنان چنین خواند: «أَ جَعَلْتُمْ سِقایَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ کَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ» تا آخر آیات ...
الأصبهانی، ابونعیم أحمد بن عبد الله (متوفاى430هـ)، فضائل الخلفاء الراشدین، ج 1، ص37، طبق برنامه الجامع الکبیر.
ابو حفص عمر بن احمد نیز در کتاب «شرح مذاهب أهل السنة ومعرفة شرائع الدین والتمسک بالسنن»، این روایت را آورده و تصریح کرده است که این فضیلت منحصر به فرد علی علیه السلام است:
فضیلة لعلی بن أبی طالب رضی الله عنه
131 حدثنا علی بن محمد المصری ثنا جبرون بن عیسى ثنا یحیى بن سلیمان القرشی الحفری عن عباد بن عبد الصمد أبی معمر عن أنس بن مالک أنه قال قعد عم رسول الله العباس بن عبد المطلب وشیبة صاحب البیت یفتخران ...
و در پایان روایت مینویسد:
قرأه أبو معمر
تفرد علی بهذه الفضیلة لم یشارکه فیها أحد.
أبو حفص عمر بن أحمد بن شاهین (متوفای385 هـ)، شرح مذاهب أهل السنة ومعرفة شرائع الدین والتمسک بالسنن، ج 1، ص 185، تحقیق: عادل بن محمد، ناشر: مؤسسة قرطبة للنشر والتوزیع، الطبعة: الأولى، 1415هـ - 1995م .
و ظاهر این عبارت ، مقبول بودن متن روایت در نزد مولف است .
صاحب کتاب «وقعة الصفین» نامه امیرمؤمنان علیه السلام به معاویه را آورده و در این نامه آن حضرت تصریح میکند که ما اهل بیت هنگامی که رسول خدا دعوتش را شروع کرد، ایمان آوردیم:
نصر، عن عمر بن سعد عن أبى ورق، أن ابن عمر بن مسلمة الأرحبى أعطاه کتابا فی إمارة الحجاج بکتاب من معاویة إلى على.قال: ... ولعمر الله إنى لأرجو إذا أعطى الله الناس على قدر فضائلهم فی الإسلام ونصیحتهم لله ورسوله أن یکون نصیبنا فی ذلک الأوفر.إن محمدا صلى الله علیه وسلم لما دعا إلى الإیمان بالله والتوحید کنا - أهل البیت - أول من آمن به.
همانا محمد صلی الله علیه وآله هنگامیکه به سوی ایمان به خدا و توحید دعوت فرمود: ما اهل بیت نخستین کسانی بودیم که به آن حضرت ایمان آوردیم.
المنقری، نصر بن مزاحم بن سیار (متوفای212هـ) وقعة صفین، ج1، ص 227، دار النشر: طبق برنامه الجامع الکبیر.
بلاذری سخن امیرمؤمنان علیه السلام این گونه نقل کرده است:
إن الله بعث محمداً صلى الله علیه وسلم فدعا إلى الإیمان بالله والتوحید له، فکنا أهل البیت أول من آمن وأناب،
البلاذری، أحمد بن یحیی بن جابر (متوفاى279هـ)، أنساب الأشراف، ج 1، ص 319، طبق برنامه الجامع الکبیر.
ابو عبیده میگوید: معاویه به علی بن ابی طالب نوشت:
ای ابو الحسن من فضائل فراوانی دارم و پدرم در زمان جاهلیت سرور بود و در زمان اسلام پادشاه شدم و من خویشاوند رسول خدا و دائی مؤمنان و نویسنده وحی هستم.
علی فرمود: آیا به واسطه فضائل به علی فخر فروشی میکنی ای پسر جگر خوار!
سپس علی فرمود: این غلام بنویس:
محمد رسول خدا، برادر و پدر خانم من و حمزه سید الشهداء عموی من است.
و جعفری که صبح و شام همراه فرشتگان در پرواز است، پسر مادر من است.
دختر پیامبر در خانه من و خانم من است گوشت او با خون و گوشت من مخلوط شده است.
دو نوه احمد فرزندان من از دختر پیامبر هستند، پس برای کدام یکی از شما همانند من از پیامبر سهم دارند!
قبل از همه شما اسلام آوردم در حالی که کوچک بودم و هنوز به سن بلوغ نرسیده بودم.
معاویه گفـت: این نامه را مخفی کنید تا اهل شام نخوانند و به سوی پسر ابو طالب تمایل پیدا نکنند.
ابن عساکر الدمشقی الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله،(متوفاى571هـ)، تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، ج 42، ص521، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ناشر: دار الفکر - بیروت - 1995.
نکته جالب این که معاویه از ترس این که این نامه به دست مردم شام بیفتد، توصیه کرد باید آن را مخفی کنند.
اشعار فوق در نزد علمای شیعه و اهل سنت صحیح و مشهور و مورد قبول است.
ابن حجر هیثمی بعد از این که این اشعار را نقل کرده، سخن جالبی را از بیهقی نقل کرده است:
قال البیهقی إن هذا الشعر مما یجب على کل أحد متوان فی علی حفظه لیعلم مفاخره فی الإسلام .
بیهقی گفته است: برای هر کسی که علی برایش مهم است واجب است که این شعر را حفظ کند تا افتخارات ایشان را در اسلام بداند.
الهیثمی، ابوالعباس أحمد بن محمد بن علی ابن حجر (متوفاى973هـ)، الصواعق المحرقة علی أهل الرفض والضلال والزندقة، ج 2، ص 387، تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی - کامل محمد الخراط، ناشر: مؤسسة الرسالة - لبنان، الطبعة: الأولى، 1417هـ - 1997م.
قندوزی حنفی سخن بیقهی را این گونه آورده است:
قال البیهقی: إن هذا الشعر مما یجب على کل مؤمن أن یحفظه، لیعلم مفاخر علی فی الاسلام. (انتهى).
حفظ این شعر برای هر مؤمنی واجب است ...
القندوزی الحنفی، الشیخ سلیمان بن إبراهیم (متوفاى1294هـ) ینابیع المودة لذوی القربى، ج 2 ، ص420، تحقیق: سید علی جمال أشرف الحسینی، ناشر: دار الأسوة للطباعة والنشرـ قم، الطبعة:الأولى1416هـ .
متن سخن محمد بن طلحه در باره اشعار این است:
وأکثر الأقوال وأشهرها أنه لم یکن بالغا، فإنه أول من أسلم وآمن برسول الله ( ص ) من الذکور، وقد ذکر (علیه السلام) ذلک وأشار إلیه فی أبیات قالها بعد ذلک بمدة مدیدة نقلها عنه الثقات، ورواها النقلة الأثبات :
محمد النبی أخی وصنوی * وحمزة سید الشهداء عمی
وجعفر الذی یضحی ویمسی * یطیر مع الملائکة ابن أمی
وبنت محمد سکنی وعرسی * منوط لحمها بدمی ولحمی
وسبطا أحمد ولدای منها * فأیکم له سهم کسهمی
سبقتکم إلى الإسلام طرا * غلاما ما بلغت أوان حلمی
بیشترین اقوال و مشهور ترین آنها بر این است که حضرت علی در هنگام اسلام آوردن، بالغ نبوده است؛ زیرا او نخستین فرد از میان مردان است که به رسو خدا ایمان آورد. آن حضرت این مطلب را بیان کرده و در شعرهایی که آن را وراویان موثق نقل کرده، به این مطلب اشاره کرده است: ....
الشافعی، محمد بن طلحة (متوفای652هـ)، مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول (ع)، ص 61، تحقیق : ماجد ابن أحمد العطیة. طبق برنامه کتابخانه اهل بیت.
ابن صباغ در بحث این که علی نخستین مسلمان است و قبل از این که به بلوغ برسد، اسلام آورد، میگوید:
وقد أشار علی بن أبی طالب کرم الله وجهه إلى شیء من ذلک فی أبیات قالها رواها عنه الثقات الأثبات وهی هذه الأبیات :
محمد النبی أخی وصنوی * وحمزة سید الشهداء عمی ....
سبقتکم إلى الإسلام طفلا * صغیرا ما بلغت أوان حلمی
علی بن ابیطالب به این مطلب در ابیاتی که آن را اشخاص موثق روایت کرده اند، اشاره کرده است: ...
المالکی، علی بن محمد بن أحمد المالکی المکی المعروف بابن الصباغ (متوفای885هـ)، الفصول المهمة فی معرفة الأئمة، ج 1، ص 188، تحقیق: سامی الغریری، ناشر: دار الحدیث للطباعة والنشر مرکز الطباعة والنشر فی دار الحدیث – قم، الطبعة الأولى: 1422
ابن قدامه در دو کتابش بحثی را مطرح کرده است که نباید کودک را از قبول اسلام منع کرد و برای اثبات این مطلب به اشعار امیرمؤمنان علیه السلام استدلال کرده که آن حضرت در کودکی ایمان آورد:
ولأن ما ذکرناه إجماع فإن علیا رضی الله عنه أسلم صبیا وقال سبقتکم إلى الإسلام طرا صبیا ما بلغت أوان حلم.
آنچه را ما ذکر کردیم مورد اجماع است؛ زیرا علی در حالی که کودک بود اسلام آورد و فرمود:
قبل از همه شما اسلام آوردم، در حالی که کودک بودم و به حد بلوغ نرسیده بودم.
المقدسی الحنبلی، ابومحمد عبد الله بن أحمد بن قدامة (متوفاى620هـ)، المغنی فی فقه الإمام أحمد بن حنبل الشیبانی، ج 9، ص 23، ناشر: دار الفکر - بیروت، الطبعة: الأولى، 1405هـ.
الشرح الکبیر لابن قدامة ج10، ص84
ابن کثیر از علمای اهل سنت نیز این اشعار را با این سند نقل کرده است:
وقال أبو بکر بن درید قال وأخبرنا عن دماد [رفیع بن سلمة بن مسلم] عن أبى عبیدة [معمر بن المثنى] قال کتب معاویة إلى على یا أبا الحسن إن لى فضائل کثیرة وکان أبى سیدا فى الجاهلیة وصرت ملکا فى الاسلام وأنا صهر رسول الله وخال المؤمنین وکاتب الوحى فقال على أبالفضائل یفخر على ابن آکلة الأکباد ثم قال اکتب یا غلام:
ابو عبیده میگوید: معاویه به علی نوشت، ای ابو الحسن! من فضائل بی شمار دارم،پدرم در جاهلیت آقا بود و من در اسلام پادشاه شدم. من خویشاوند پیامبر و دائی مؤمنان و کاتب وحی هستم. علی در جواب نوشت: آیا به فضائل فخر میکنید ای پسر جگر خوار. سپس به غلامش گفت: بنویس..
محمد النبى أخى وصهری وحمزة سید الشهداء عمى
وجعفر الذى یمسى ویضحى یطیر مع الملائکة ابن أمى
وبنت محمد سکنی وعرسی مسوط لحمها بدمی ولحمی
وسبطا أحمد ولدای منها فأیکم له سهم کسهمی
سبقتکم إلى الاسلام طرا صغیرا ما بلغت أوان حلمى
قال فقال معاویة اخفوا هذا الکتاب لا یقرأه أهل الشام فیمیلون إلى ابن أبى طالب. وهذا منقطع بین أبى عبیدة وزمان على ومعاویة.
معاویه گفت: این نامه را مخفی کنید، مردم شام نخوانند تا به سوی علی بن ابی طالب متمایل نشوند. ابن کثیر میگوید: بین ابو عبیده وعلی و معاویه انقطاع وجود دارد.
ابن کثیر الدمشقی، ابوالفداء إسماعیل بن عمر القرشی (متوفاى774هـ)، البدایة والنهایة، ج 8، ص8، ناشر: مکتبة المعارف – بیروت.
در بحث این که آیا اسلام آوردن کودک صحیح است یانه؟ ایشان تصریح میکند که اگر کودک عاقل باشد، اسلام آوردنش صحیح است و به این اشعار امیر مؤمنان علیه السلام استدلال کرده است:
وإن عقل الصبی الإسلام صح إسلامه إن کان ممیزا لإسلام علی بن أبی طالب وهو صبی وعد ذلک من مناقبه وسبقه وقال:
سبقتکم إلى الإسلام طرا صبیا ما بلغت أوان حلمی
اگر اسلام آوردن کودک از روی عقل و تمیز باشد، اسلام آوردنش صحیح است؛ زیرا علی بن ابیطالب در حالی که کودک بود، اسلام آورد و این مطلب از مناقب ایشان شمرده شده است...
البهوتی الحنبلی، منصور بن یونس بن إدریس (متوفاى 1051هـ)، کشاف القناع عن متن الإقناع وهی تعلیقة على متن وهو کتاب الإقناع للحجاوی الصالحی، ج6، ص175، ناشر: تحقیق: هلال مصیلحی مصطفی هلال، دار الفکر - بیروت – 1402هـ.
زرعی دمشقی که مشهور به ابن قیم الجوزیه است، در این بحث که قول و گفتار کودک مورد قبول است، به چند دلیل استدلال کرده و از جمله به اسلام آوردن حضرت علی علیه السلام و افتخار ایشان به این مطلب.
ولأن هذا إجماع الصحابة فإن علیا رضی الله عنه أسلم صبیا وکان یفتخر بذلک ویقول
سبقتکم إلى الإسلام طرا صبیا ما بلغت أوان حلمی
فکیف یقال إن إسلامه کان باطلا لا یصح.
و به دلیل اجماع صحابه؛ زیرا علی رضی الله عنه در حال کودکی اسلام آور و به آن افتخار میکرد. ...
الزرعی الدمشقی الحنبلی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أبی بکر أیوب (مشهور به ابن القیم الجوزیة ) (متوفاى751هـ)، أحکام أهل الذمة، ج 2، ص 905 ، تحقیق : یوسف أحمد البکری - شاکر توفیق العاروری، دار النشر : رمادى للنشر - دار ابن حزم - الدمام – بیروت، الطبعة : الأولى، 1418 - 1997،
وی نیز به این شعر استدلال کرده است:
وإن علیا رضی الله عنه أسلم وهو صبی وحسن إسلامه حتى افتخر به فی شعره قال:
سبقتکم إلى الإسلام طرا غلاما ما بلغت أوان حلمی
علی که خداوند از او راضی باد، در حالیکه کودک بود، اسلام آورد و اسلام خودش را تحسین کرد، تا اینکه به آن افتخار کرد در شعر خود:
از همه شما در اسلام آوردن پیشی گرفتم در حالیکه کودک بودم و به حد بلوغ نرسیده بودم.
السرخسی الحنفی، شمس الدین ابوبکر محمد بن أبی سهل (متوفاى483هـ )، المبسوط، ج10، ص121، ناشر: دار المعرفة – بیروت.
ایشان نیز این شعر امام علی علیه السلام را نقل کرده و در پایان تصریح کرده است که اگر اسلام آودنش صحیح نبود، به آن افتخار نمیکرد:
وروى الخلال أنه أسلم وهو ابن عشر سنین وقد تمدح وقال:
سبقتکم إلى الإسلام طرا صغیرا ما بلغت أوان حلمی
فلولا أن إسلامه صحیح لما افتخر به.
سبط بن الجوزی الحنفی، شمس الدین أبوالمظفر یوسف بن فرغلی بن عبد الله البغدادی (متوفاى654هـ)، إیثار الإنصاف فی آثار الخلاف، ج1، ص246، تحقیق: ناصر العلی الناصر الخلیفی، ناشر: دار السلام - القاهرة ، الطبعة: الأولى، 1408هـ.
ایشان بحث صحت اسلام کودک را مطرح کرده و گفته است ابو حنیفه اسلام کودک را صحیح میداند ویکی از دلائلش افتخار حضرت علی به آن است:
حجة أبی حنیفة رضی الله عنه
أن علیا رضی الله عنه أسلم وهو ابن ثمان سنین وروى الخلال وهو ابن عشر سنین وقد صحح النبی صلى الله علیه وسلم إسلامه وافتخر علی رضی الله عنه بذلک وتمدح به حیث قال:
سبقتکم إلى الإسلام طرا صغیرا ما بلغت أوان حلمی
فلو لم یکن إیمانه صحیحا لما افتخر به النبی صلى الله علیه وسلم ...
دلیل ابوحنیفه این است که علی در حالی که هشت سال داشت اسلام آورد و به روایت خلال ده ساله بود. رسول خدا صلی الله علیه وآله اسلام را صحیح دانسته و خودش نیز به آن افتخار کرده و آن را ستوده است:
از همه شما در اسلام آوردن پیشی گرفتم در حالیکه کودک بودم و به حد بلوغ نرسیده بودم.
پس اگر ایمان آوردن علی صحیح نبود، رسول خدا به آن افتخار نمیکرد
الغزنوی الحنفی، أبی حفص عمر (متوفای773،هـ) الغرة المنیفة فی تحقیق بعض مسائل الإمام أبی حنیفة، ج 1، ص 126، تحقیق : محمد زاهد بن الحسن الکوثری --- قدم له وعلق علیه، دار النشر : مکتبة الإمام أبی حنیفة – بیروت، الطبعة : الثانیة، 1988
امیر مؤمنان علیه السلام خودش را با عبارات مختلف نخستین مسلمان معرفی کرده و سخن ایشان را علمای اهل سنت حد اقل با چهار سند معتبر از طرق و اسناد متعدد نقل کرده اند.
احمد بن عمرو شیبانی در کتاب «الآحاد والمثانی» روایت ابن عباس را از طریق طاووس نقل کرده است:
185 حدثنا أحمد بن الفرات نا عبد الرزاق عن معمر عن بن طاوس عن أبیه عن بن عباس رضی الله عنه قال أول من أسلم علی رضی الله عنه.
ابن عباس نقل کرده است که فرمود: نخستین کسی که اسلام آورد، علی رضی الله عنه است.
الشیبانی، أحمد بن عمرو بن الضحاک ابوبکر (متوفاى 287هـ)، الآحاد والمثانی، ج 1، ص 151، تحقیق: د. باسم فیصل أحمد الجوابرة، ناشر:دار الرایة - الریاض، الطبعة: الأولى، 1411 – 1991م.
ابن ابیعاصم بعد از نقل روایت، سند روایت را صحیح میداند و مینویسد:
71 حدثنا أبو مسعود ثنا عبد الرزاق عن معمر عن ابن طاووس عن أبیه عن ابن عباس قال أول من أسلم علی وإسناده صحیح.
الشیبانی، أحمد بن عمرو بن أبی عاصم أبو بکر (متوفای287هـ)، الأوائل لابن أبی عاصم، ج 1، ص 79،تحقیق: محمد بن ناصر العجمی، دار النشر: دار الخلفاء للکتاب الإسلامی – الکویت، طبق برنامه الجامع الکبیر
زین الدین عراقی نیز این روایت را تصحیح کرده است:
وروى الطبرانى بإسناد صحیح من روایة عبد الرزاق عن معمر عن ابن طاوس عن أبیه عن ابن عباس قال أول من أسلم على.
العراقی، أبو الفضل زین الدین عبد الرحیم بن الحسین (متوفاى806هـ)، التقیید والإیضاح شرح مقدمة ابن الصلاح، ج 1، ص310، تحقیق : عبد الرحمن محمد عثمان، ناشر : دار الفکر للنشر والتوزیع - بیروت، الطبعة : الأولى، 1389هـ - 1970م .
روایت ابن عباس از طریق عمرو بن میمون نیز در طبقات ابن سعد با سند معتبر نقل شده است:
قال أخبرنا یحیى بن حماد البصری قال قال أخبرنا أبو عوانة عن أبی بلج عن عمرو بن میمون عن بن عباس قال أول من أسلم من الناس بعد خدیجة علی.
ابن عباس گفته است: نخستین کسی که بعد از حضرت خدیجه اسلام آورد، علی است.
الزهری، محمد بن سعد بن منیع ابوعبدالله البصری (متوفاى230هـ)، الطبقات الکبرى، ج 3، ص 21، ناشر: دار صادر - بیروت.
احمد بن حنبل در کتاب «مسند و فضائل الصحابة» این روایت را با تفصیل بیشتر این گونه نقل کرده است:
حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی أبی ثنا یحیى بن حَمَّادٍ ثنا أبو عَوَانَةَ ثنا أبو بَلْجٍ ثنا عَمْرُو بن مَیْمُونٍ قال إنی لَجَالِسٌ إلى بن عَبَّاسٍ إذا أَتَاهُ تِسْعَةُ رَهْطٍ فَقَالُوا یا أَبَا عَبَّاسٍ أما ان تَقُومَ مَعَنَا واما أَنْ تخلونا هَؤُلاَءِ قال فقال بن عَبَّاسٍ بَلْ أَقُومُ مَعَکُمْ قال وهو یَوْمَئِذٍ صَحِیحٌ قبل أَنْ یَعْمَى قال فابتدؤا فَتَحَدَّثُوا فَلاَ ندری ما قالوا .... قال وکان أَوَّلَ من أَسْلَمَ مِنَ الناس بَعْدَ خَدِیجَةَ...
عمرو بن میمون مىگوید: با عبد اللَّه بن عباس نشسته بودم افرادى که در نه گروه بودند نزد او آمدند و گفتند: یا برخیز و با ما بیا و یا شما ما را با ابن عباس تنها گذارید. این ماجرا زمانى بود که ابن عباس بینا بود و هنوز کور نشده بود. ابن عباس گفت: من با شما مىآیم [آنان به گوشهاى رفتند و] با ابن عباس مشغول گفت و گو شدند. من نمىفهمیدم چه مىگویند. پس از مدتى عبد اللَّه بن عباس در حالى که لباسش را تکان مىداد تا غبارش فروریزد آمد و گفت: اف بر آنان، به مردى دشنام مىدهند و از او عیبجویى مىکنند که ده ویژگى براى اوست. ...
پنجمین ویژگی علی این است که او نخستین کسى بود که پس از خدیجه اسلام آورد.
مسند أحمد بن حنبل ج 1، ص 330
الشیبانی، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاى241هـ)، فضائل الصحابة، ج 2، ص 684، تحقیق د. وصی الله محمد عباس، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1403هـ – 1983م.
ابن ابی عاصم بعد از نقل روایت، سندش را حسن میداند:
136 حدثنا أبو موسى ثنا یحیى بن حماد ثنا أبو عوانة عن یحیى بن سلیم بن بلج عن عمرو بن میمون عن ابن عباس قال وکان أول من أسلم من الناس مع رسول الله صلى الله علیه وسلم علی بعد خدیجة وإسناده حسن.
الأوائل لابن أبی عاصم، ج 1، ص 97
حاکم نیشابوری نیز روایت را تصحیح کرده و ذهبی نیز در تعلیقه اش بر این کتاب، روایت را صحیح میداند:
4652 أخبرنا أبو بکر أحمد بن جعفر بن حمدان القطیعی ببغداد من أصل کتابه ثنا عبد الله بن أحمد بن حنبل حدثنی أبی ثنا یحیى بن حماد ثنا أبو عوانة ثنا أبو بلج ثنا عمرو بن میمون قال إنی لجالس عند بن عباس إذ أتاه تسعة رهط ... قال بن عباس وکان علی أول من آمن من الناس بعد خدیجة رضی الله عنها ... هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه بهذه السیاقة
تعلیق الذهبی فی التلخیص : صحیح
المستدرک على الصحیحین، ج 3، ص 143
زین الدین عراقی نیز سند روایت را حسن دانسته است:
رواه أحمد والطبرانى من روایة أبى بلج عن عمرو بن میمون عن ابن عباس فذکر فضایل لعلى ثم قال وکان أول من أسلم من الناس بعد خدیجة
وهذا إسناد جید وأبو بلج وإن قال البخارى فیه نظر فقد وثقه ابن معین وأبو حاتم والنسائى وابن سعد والدارقطنى.
سند این روایت خوب است و در باره ابو بلج گرچه بخاری نظر دارد ولی ابن معین، ابو حاتم، نسائی، ابن سعد و دار قطنی وی را توثیق کرده اند.
العراقی، أبو الفضل زین الدین عبد الرحیم بن الحسین (متوفاى806هـ)، التقیید والإیضاح شرح مقدمة ابن الصلاح، ج 1، ص311، تحقیق : عبد الرحمن محمد عثمان، ناشر : دار الفکر للنشر والتوزیع - بیروت، الطبعة : الأولى، 1389هـ - 1970م .
البانی نیز این روایت را در تحقیقی که بر کتاب «السنة ابن ابیعاصم دارد، نقد نکرده است:
1351 حدثنا محمد بن المثنى حدثنا یحیى بن حماد حدثنا أبو عوانة عن یحیى بن سلیم أبی بلج عن عمرو بن میمون عن ابن عباس ... قال وکان أول من أسلم من الناس بعد خدیجة.
الشیبانی، عمرو بن أبی عاصم الضحاک (متوفاى287هـ)، السنة، تحقیق: محمد ناصر الدین الألبانی، ج 2 ص 603، ناشر: المکتب الإسلامی - بیروت، الطبعة: الأولى، 1400هـ.
در طریق دیگر این روایت، مقسم است که در کتاب «المصنف» ابن ابی شیبه نقل شده است:
20392 أخبرنا عبد الرزاق عن معمر عن عثمان الجزری عن مقسم عن بن عباس قال أول من أسلم علی.
الصنعانی، أبو بکر عبد الرزاق بن همام (متوفای211هـ)، المصنف، ج 11، ص 227، تحقیق : حبیب الرحمن الأعظمی، دار النشر: المکتب الإسلامی – بیروت، الطبعة : الثانیة 1403
عبد الرزاق و معمر که از مشایخ بخاری هستند ، و نیازی به بررسی سندی ندارد
این روای را ابن حبان در ثقات خویش آورده است :
عثمان بن عمرو بن ساج الحرانی أخو الولید بن عمرو بن ساج یروى عن خصیف ویعقوب بن عطاء روى عنه أهل بلده وهو الذی یروى عنه المعتمر بن سلیمان ویقول حدثنی عثمان بن ساج المروزی
الثقات ج 8، ص 449 ش 14367
او از روات بخاری است
509 د خ 4 البخاری والأربعة مقسم بن بجرة ... وقال أبو حاتم صالح الحدیث لا بأس به وقال بن سعد أجمعوا على انه توفی سنة إحدى ومائة ... وقال بن شاهین فی الثقات قال أحمد بن صالح المصری ثقة ثبت لا شک فیه وقال العجلی مکی تابعی ثقة وقال یعقوب بن سفیان والدار قطنی ثقة
تهذیب التهذیب ج10، ص256، ش 509
صحابی است و نیازی به بررسی سندی ندارد .
عکرمه روایت را با تعبیر دیگر از ابن عباس نقل کرده و آن این که: علی نخستین فرد از میان عرب و عجم است که با رسول خدا صلی الله علیه وآله نماز خواند:
حدثنا أحمد بن محمد قال حدثنا أحمد بن الفضل قال حدثنا محمد بن جریر قال حدثنا أحمد بن عبد الله الدقاق قال حدثنا مفضل بن صالح عن سماک بن حرب عن عکرمة عن ابن عباس قال لعلى أربع خصال لیست لأحد غیره هو أول عربى وعجمى صلى مع رسول الله صلى الله علیه وسلم وهو الذى کان لواؤه معه فى کل زحف وهو الذى صبر معه یوم فر عنه غیره وهو الذى غسله وأدخله قبره.
ابن عباس میگوید: برای علی چهار ویژگی است که دیگران ندارند: او نخستین فرد از میان عرب و عجم است که همراه رسول خدا صلی الله علیه وسلم نماز خواند، در تمام جنگها پرچم رسول خدا به دست ایشان بود، او کسی است که همراه پیامبر ماند در روزی که دیگران از نزدش فرار کردند و او کسی استکه رسول خدا را غسل دارد و وارد قبرش ساخت.
ابن عبد البر النمری القرطبی المالکی، ابوعمر یوسف بن عبد الله بن عبد البر (متوفاى463هـ)، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج 3، ص1090، تحقیق: علی محمد البجاوی، ناشر: دار الجیل - بیروت، الطبعة: الأولى، 1412هـ.
روشن شد که تعبیرات مختلفی از ابن عباس در نخستین مسلمان بودن امیر مؤمنان علیه السلام نقل شده و چند سند آن معتبر است .