ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
در میان ماههای سال، ماه مبارک رمضان و از میان شبهای این ماه، شب قدر از شرافت و عظمت ویژهای برخوردار است. در اهمیت این شب، همین بس که قرآن کریم در این شب نازل شده است.
شب قدر، شبی است که از هزار ماه بیش از [هشتاد سال] بهتر و به اندازه یک عمر طولانی و پر برکت، ارزش دارد. قرآن کریم درباره این شب میفرماید: «وما أدراک ما لیلة القدر * لیلة القدر خیر من ألف شهر» و تو چه میدانی شب قدر چیست؟ شب قدر بهتر از هزار ماه است.
شهید مطهری رحمه الله درباره این شب میفرماید: اوج معنویت ماه مبارک رمضان، شبهای قدر است. ما باید در طول این بیست روز که تا شبهای قدر فرصت باقی است لااقل کاری کرده باشیم که در این ایام و لیالی قدر (نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم) [بتوانیم به صورت یک مهمان بر سر سفره این میزبان وارد شویم. این روزه گرفتنها، این - به خیال خودمان - زنجیر بر نفس اماره زدنها، با طبیعت مبارزه کردنها، روحانیت را غلبه دادن بر طبیعت، ذکر زیاد کردن خدا، دعای زیاد خواندن، تلاوت قرآن زیاد کردن، در یاد خدا زیاد بودن، اینها همه آمادگی است برای این که در این شبهای احیا بتوانیم مانند یک مهمان بر سر سفره رحمت خالق خودمان وارد بشویم و در این ضیافت شرکت کنیم؛ توبه کنیم، انابه کنیم، استغفار کنیم، از خدای متعال رحمت بخواهیم؛ سعادت بخواهیم برای خودمان، برای برادران مؤمن خودمان، برای جامعه اسلامی خودمان، اصلاح نفس خودمان را بخواهیم.
امام رضا (علیه السلام) از قول پدرانش نقل میفرماید: در اولین شب ماه رمضان شیطآنهای سرکش در بند میشوند و در هر شب از شبهای آن، هفتاد هزار نفر آمرزیده میشوند. پس در شب قدر به تعداد آمرزیده شدههای در رجب و شعبان و ماه رمضان تا آن روز آمرزیده میشوند جز کسی که میان او و برادرش کینه باشد که خداوند عزوجل میفرماید: «آمرزش گناهان و اجر و پاداش آنها را به تأخیر اندازید تا آنکه با یکدیگر آشتی نمایند».
در بررسی فرمودههای معصومان(علیهم السلام) ، اعمال بسیاری در مورد شبهای قدر به ما رسیده است که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
اولیای بزرگوار دین علیهم السلام اعمال بسیاری درباره شبهای ماه رمضان به خصوص شب قدر به ما تعلیم نموده اند که احیا و شب زنده داری از جمله آن است. از آثار احیا شب قدر، همین بس که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: هر کس شب قدر را به شب زنده داری بگذراند، دلش، در آن روزی [روز قیامت] که همه قلبها بمیرند، نخواهد مرد. امام باقر علیه السلام نیز احیای شب قدر را موجب بخشیده شدن همه گناهان دانسته، میفرماید: کسی که شب قدر را احیا بگیرد گناهانش بخشیده میشود گرچه به تعداد ستارگان آسمان و سنگینی کوهها باشد. اولیای الهی، نیز این سنت حسنه را گرامیداشته و از آن بهره میبرده اند.
پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) نه تنها شب قدر، بلکه دهه سوم ماه مبارک رمضان را به عبادت میپرداخت و در این مدت کاملا بستر (و محل خواب خود را جمع میکرد. علاوه بر این در شب بیست و سوم این ماه، خانواده خویش را نیز بیدار نگه میداشت و بر صورت آنان که خواب رفته بودند، آب میپاشید تا از درک شب قدر محروم نشوند.
حضرت زهرا سلام الله علیها نیز در شب قدر، حال به خصوصی داشت؛ نه تنها خود بیدار بود که بر بیدار ماندن فرزندان خویش نیز اصرار میورزید و میفرمود: محروم من محرم خیرها؛ محروم است کسی که از خیر و برکت این شب محروم بماند. در این میان آنکه مهم به نظر میرسد آن است که احیا و شب زنده داری زمانی ارزشمند است که به قول شهید مطهری انسان، خودش در آن شب، زنده باشد یعنی حیات معنوی داشته باشد. حیات معنوی انسان، به یاد خدا بودن است. به هر اندازه و در هر حالت که قلب انسان از خدا غافل نباشد، انسان زنده است... ما در سال لااقل یکی دو سه شب را به عنوان تشبه به اولیای خدا زنده نگه داریم یعنی واقعا کوشش کنیم که در این شبها، تمام شب را به یاد خدا به سر ببریم، حالت توبه و استغفار داشته باشیم.
سفارش بر استغفار و توبه به خصوص در چنین شبهایی، از آن جهت است که گناه و معصیت، قلب انسان را سیاه و آلوده میسازد و قلب آلوده همانند ظرف آلوده، نمیتواند جایگاه پاکی و نورانیت حق تعالی باشد. به همین خاطر هیچ دعا و راز و نیازی از او قبول نمیشود. امیر مؤمنان در دعای کمیل میفرماید: اللهم اغفر لی الذنوب التی تحبس الدعاء؛ پروردگارا، گناهانی را که موجب حبس [و عدم استجابت] دعا میشود بیامرز به یقین در این شبها، توبه و استغفاری پذیرفته خواهد شد، که به فرموده قرآن کریم توبه خالص و واقعی باشد « یا أیها الذین آمنوا توبوا إلى الله توبة نصوحه»؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، به سوی خدا توبه کنید، توبه ای خالص. در روایت است هنگامیکه «معاذ بن جبل» از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره توبه نصوح سؤال کرد، در پاسخ فرمود: توبه نصوح آن است که انسان، توبه کند، سپس به هیچ وجه بازگشت به گناه نکند آن چنان که شیر به پستان هرگز باز نمیگردد. این تعبیر لطیف بیانگر این واقعیت است که توبه نصوح، چنان انقلابی در انسان ایجاد میکند که راه بازگشت به گذشته را به کلی بر او میبندد.
پس از استغفار و توبه، نوبت به دعا و درخواست از ذات خداوند متعال است. چگونه دعا کردن و چه چیز از خدا خواستن، آداب و خصوصیتی دارد که بیان گردید.
یکی از برنامههای درخور تقدیر صدا و سیمای جمهوری اسلامی، پخش برنامههای احیا در شبهای قدر میباشد. اما باید توجه داشت مخاطب این برنامهها، بیماران و افراد ناتوانی میباشند که از حضور در مساجد محرومند، چرا که بررسی سیره معصومان (علیهم السلام) نشان میدهد که آن بزرگواران در چنین شبهایی، در مساجد حضور داشتهاند. آن بزرگواران احیای شب قدر را درون مسجد میگذراندهاند و با عمل، حضور در مساجد، به خصوص در چنین شبهای با برکتی را به پیروان خویش تعلیم مینمودند، چنانکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) حتی در شبهای بارانی که مسجد مدینه سقف نداشت، عبادت و شب زنده داری را ترک نمیکرد.
منبع: فرصتهای از ماه خدا، محمدمهدی فجری، صص132-127، مؤسسه بوستان کتاب، قم، چاپ أول، 1393
بـا تـوجـه بـه تـعـریـف بـالا، مـی تـوان گـفـت مـعـنـویـت در اسـلام در درجـه اول بـا ارتـبـاط انـبـیـاء الهی با جهان غیب آغاز می شود. بدون شک انبیاء در میان انسان ها دارای مـعنویت بالایی بودند. سِرّ برتری آنان ، در معنویت ، ایمان به غیب و امور مرتبط بـا آن و پـیـگیری رضوان الهی بود. قرآن کریم علاوه بر پیامبر، مومنان را هم در ایمان بـه غـیب و اهداف آن شریک می کند. بنابر این در میان افراد بشر سلسله انبیاء و پیروان آن ها سردمداران معنویت هستند:
آَمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آَمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نـُفـَرِّقُ بـَیـْنَ أَحـَدٍ مـِنْ رُسـُلِهِ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ، (بقره /285)
پـیـامـبـر بـه آنـچـه بـه او از سـوی پـروردگـارش نـازل شـده ایـمـان آورده . هـمـچـنـیـن مـومـنـان ، هـر یک به خدا و فرشتگانش و کتاب هایش و پـیـامـبـرانـش ایـمـان آوردنـد و گـفـتـنـد: شـنـیـدیـم و اطـاعـت نـمـودیـم بـه مـنـظـور نیل به غفرانت ای پروردگار ما، و بازگشت به سوی توست .
مـی تـوان ایـن آیـه را نـمـوداری از عـنـاصـر مـعـنـویـت دانـسـت کـه بـه شـکـل مـخـتـصـر و در همان حال جامع در این آیه ذکر شده اند. این ایمان باعث به وجود آمدن روحـیـه ویـژه و مـنـحصر به فردی در آن ها و پیروان آن ها و در نتیجه برخورداری از تأ یـیـدهـای الهی و آیات و معجزات روشن می گردند که در معنویت حقیقی آن ها نقش بسزایی داشت .
عـنـاصـری کـه در شـکـل دادن و تـقـویـت مـعـنـویت دخالت شاخص دارند در مفاهیم ((ایمان ))، ((تـقـوا))، ((زهـد))، ((نـورانـیـت ))، ((روح القـدس )) و ((مـلائکـه )) قابل بررسی است که بحث را در ضمن اشاره به آیاتی در هر یک از این زمینه ها پی می گیریم .
می توان مرز معنویت و عدم آن را ایمان به خدای یگانه و عدم آن دانست . گر چه اخیرا تحت تـأ ثـیـر گرایش های سکولاریستی تلاش هایی صورت می گیرد تا معنویت بدون اعتقاد بـه خـدای مـتـعـال مـطـرح و تـرویـج شـود. روشـن اسـت کـه اخـلاق بـدون اعـتقاد به خدای مـتـعـال و روز واپـسـیـن محدوده بسیار تنگی را می پوشاند و پشتوانه علمی و عملی متقن و قابل اعتنایی به دست نمی دهد. البته این خود مقاله جداگانه ای می طلبد تا ابعاد مختلف آن مـورد بـحـث و بـررسی قرارگیرد. آنچه در این مقاله مورد بحث واقع می شود معنویتی اسـت کـه از ایـمـان بـه خـدای مـتـعـال سـرچـشـمـه مـی گـیـرد. قـرآن کـریـم اصل وجود خدای متعال را روشن تر از آن معرفی می کند که بتوان در آن شک کرد:
قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِی اللَّهِ شَکٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یَدْعُوکُمْ لِیَغْفِرَ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ
(ابراهیم /10)
پیامبران آن ها به آن ها گفتند: آیا در خدا که شکافنده آسمان ها و زمین از عدم به وجوداست شـکـی وجـود دارد؟ او کـه شـمـا را می خواند تا از گناهان شما بیامرزد و شما را تا هنگام نامیده شده ای به تأ خیر بیندازد... .
ایـن آیه ـ در اصطلاح ـ استفهام انکاری است و جواب آن این است که شکی وجود ندارد. وجود مبدأ دانا و توانا و حکیمی که جهان و انسان را با هدف صحیح و عقلایی آفریده تنها منبع حـقـیـقـی بـرای جـهـت بـخـشـی بـه انـسـان اسـت . خـدای مـتـعـال نـه تـنها سرچشمه وجود بلکه سرچشمه معنای عالم نیز هست ، یکی از اسماء خدای متعال قدوس یعنی بسیار مقدس است :
هـُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هـُوَ الْمـَلِکُ الْقـُدُّوسُ السَّلَامُ الْمـُؤْمـِنُ الْمـُهـَیـْمـِنُ الْعـَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ (حشر/23)
و تـنـهـا انـسـان بـا ایـمـان ودارای ارتـبـاط بـا خـدای متعال می تواند به معنویت حقیقی دست یابد.
ایمان به خدا ویژگی امت اسلام
مـی تـوان از اشارات قرآن نتیجه گرفت که امت اسلام از میان امت های دیگر با معنویت تر است ، زیرا دعوت به خوبی ها می کند و از بدی ها نهی می کند و ایمان به خدا دارد:
کـُنـْتـُمْ خـَیـْرَ أُمَّةٍ أُخـْرِجـَتْ لِلنَّاسِ تـَأْمـُرُونَ بـِالْمـَعـْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ... .
(آل عمران /110)
این ها عناصر معنویت است که ویژگی عام امت اسلام است و نقش بسزایی در اصلاح امت های دیـگـر دارد. بـه عـنـوان مـثـال در هـمـیـن آیـه اشـاره شـده کـه اگـر اهل کتاب ایمان می آوردند برای آن ها بهتر بود، اما افسوس که تنها تعداد اندکی از آن ها دارای ایمان هستند و بسیاری از آن ها فاسقانند:
وَلَوْ آَمَنَ أَهْلُ الْکِتَابِ لَکَانَ خَیْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَکْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ
نکته جالب توجه تقابل ایمان و فسق در این آیه است که می رساند ایمان مستلزم صلاح و معنویت است و عدم آن مستلزم عدم معنویت و فساد اخلاقی .
تعریف لفظی و تعریف معنوی تعریف لفظی و تعریف معنوی
منطقیین میگویند: آنگاه که از چیستی یک شیء پرسش میشود مورد پرسش مختلف است.
گاهی مورد پرسش معنی و مفهوم لفظ است. یعنی هنگامی که میپرسیم فلان چیز چیست؟ آن « چیز» مورد سؤال خود همان لفظ است. و منظور از « چیستی» آن، این است که معنی لغوی یا اصطلاحی آن لفظ چیست؟ فرض کنید در ضمن قرائت کتابی به لفظ « پوپک» بر میخوریم و معنی آن را نمیدانیم از دیگری میپرسیم که پوپک چیست؟ او در جواب میگوید، پوپک نام مرغی است. یا مثلا در عبارت منطقیین به لفظ « کلمه» بر میخوریم از دیگری میپرسیم که « کلمه» در اصطلاح منطقیین چیست؟ او میگوید، کلمه در اصطلاح منطقیین عبارت است از « فعل» در اصطلاح نحویین.
بدیهی است که رابطه لفظ و معنی رابطهای است قرادادی و اصطلاحی، خواه اصطلاح عام یا اصطلاح خاص.
در پاسخ این چنین سئوالی باید موارد استعمال را جستجو کرد و یا به کتب لغت مراجعه کرد. این چنین سئوالی ممکن است پاسخهای متعدد داشته باشد و همه آنها هم صحیح باشد. زیرا ممکن استیک لفظ در عرفهای مختلف، معانی مختلف داشته باشد، مثلا یک لفظ در عرف اهل منطق و فلسفه ممکن است معنی خاص داشته باشد و در عرف اهل ادب معنی دیگری. همچنانکه لغت « کلمه» در عرف عام و هم در عرف علمای ادب یک معنی دارد و در عرف منطقیین معنی دیگری. یا لغت « قیاس» در عرف منطقیین یک معنی دارد و در عرف فقها و اصولیین معنی دیگری.
وقتی یک لفظ در عرف واحد دو معنی یا چند معنی مختلف داشته باشد، در این گونه موارد باید گفت این لغت در فلان اصطلاح باین معنی است و در فلان اصطلاح دیگر به فلان معنی دیگر است. پاسخهائی که به اینگونه سئوالا داده میشود « تعریف لفظی» نامیده میشود.
ولی گاهی که از چیستی یک شیء سئوال میشود مورد پرسش معنی لفظ نیست، بلکه حقیقت معنی است. نمیخواهیم بپرسیم « معنی این لفظ چیست؟ معنی لفظ را میدانیم ولی حقیقت و کنه معنی بر ما مجهول استسئوال از حقیقت و کنه معنی است. مثلا اگر بپرسیم: « انسان چیست؟» مقصود این نیست که لغت انسان برای چه معنی وضع شده است. همه میدانیم که لغت انسان برای همین موجود خاص دو پای راست اندام سخنگو وضع شده است بلکه سئوال از این است که ماهیت و حقیقت انسان چیست؟ بدیهی است که پاسخ صحیح چنین سئوالی جز یک چیز نمیتواند باشد. یعنی ممکن نیست که چند پاسخ متعدد همه صحیح باشد. پاسخی که به اینگونه سئوالات داده می شود « تعریف حقیقی» خوانده میشود.
تعریف لفظی بر تعریف حقیقی مقدم است. یعنی اول باید مفهوم لفظ را مشخص کرد و سپس آن معنی مشخص شده را تعریف حقیقی کرد. و الا موجب مغالطه و مشاجرههای بیجا خواهد شد.
زیرا اگر لفظی معانی لغوی یا اصطلاحی متعددی داشته باشد و این تعدد معانی مغفول عنه باشد هر دستهای ممکن است معنی و اصطلاح خاصی را منظور نظر قرار دهند و آن را تعریف کنند، غافل از اینکه هر کدام از اینها چیزی را در نظر دارد غیر از آن چیزی که دیگری در نظر گرفته است و بی جهت با یکدیگر مشاجره میکنند.
عدم تفکیک معنی لفظ از حقیقت معنی موجب میگردد که احیانا تحولات و تطوراتی که در معنی لفظ پدید آمده است به حساب حقیقت معنی گذاشته شود. مثلا ممکن است لفظ خاصی ابتداء در یک معنی « کل» استعمال شود و بعد، اصطلاحات تغییر کند و عینا همان لفظ بجای « کل» در مورد « جزء» آن « کل» استعمال شود. اگر کسی معنی لفظ را از حقیقت معنی تفکیک نکند خواهد پنداشت که آن « کل» واقعا « تجزیه» شده است. و حال آنکه در آن کل تغییر رخ نداده است بلکه لفظ مستعمل در کل جای خود را عوض کرده و در جزء آن استعمال شده است.
اتفاقا در مورد « فلسفه» چنین اشتباهی دامنگیر عموم فلاسفه غرب و مقلدان شرقی آنها شده است و شاید توفیق بیابیم و در درسهای بعد آن را توضیح دهیم.
کلمه فلسفه یک کلمه اصطلاحی است و معانی اصطلاحی متعدد و گوناگونی یافته است. گروههای مختلف فلاسفه هر کدام تعریف خاصی از فلسفه کردهاند ولی این اختلاف تعریف و تعبیر مربوط به یک حقیقت نیست. هر گروهی این لفظ را در معنی خاص بکار بردهاند، و همان معنی خاص منظور خویشتن را تعریف کردهاند.
آنچه یک گروه آن را فلسفه مینامند گروه دیگر آن را فلسفه نمینامد یا اساسا ارزش آن را منکر است و یا آن را بنام دیگر میخواند و یا جزء علم دیگر میداند، و قهرا از نظر هر گروه گروه دیگر فیلسوف خوانده نمیشوند. از این رو ما در پاسخ « فلسفه چیست؟» سعی میکنیم که با توجه به اصطلاحات مختلف به پاسخ بپردازیم. اول به پاسخ این پرسش از نظر فلاسفه اسلامی میپردازیم. و قبل از هر چیز ریشه لغوی این کلمه را مورد بحث قرار میدهیم.
زیبایی و معنویت ماه مبارک شعبان/ استاد آقاتهرانی
ماه شعبان، بهار معنویت
ماه شعبان، بهار معنویت
ایام ماه شعبان را مغتنم بشمارید. ماه شعبان، ماه دعا و ماه عبادت است. ماه شعبان دالان و دهلیز ماه رمضان است. ماه رمضان تالار ضیافت الهی است. شعبان، بیشتر ماه دعا و روزه است؛ این مناجات شعبانیه را بخوانید. شاید در ماه شعبان، بتوانیم با ذخیره ای که از این ماه گرفته ایم، آن مناجات پر سوز و گداز و پر مضمون را با نفس حقیقی بخوانیم. و حقیقتاً از دل، با زبان آن مناجات با خدا حرف بزنیم.
منبع : khamenei.ir ,
ماه شعبان، ماه دعا و ماه عبادت است. در همین صلواتی که در مفاتیح مقرر است: «الّذی کان رسول اللَّه (صلّیاللَّهعلیهواله) یدأب فی صیامه و قیامه فی لیالیه و ایّامه بخوعا لک فی اکرامه واعظامه الی محلّ حمامه»؛ پیغمبر تا دم مرگ، تا آخر عمر، ماه شعبان را بزرگ میداشت و در مقابل ماه شعبان خضوع میکرد و عادت داده بود خودش را به صیام و قیام در ماه شعبان. در دنباله این صلوات هست که: «اللّهم فاعنّا علی الاستنان بسنّته فیه»؛ از خدا میخواهد که ما را هم موفق بدار که همان سنت پیغمبر را در ماه شعبان رعایت کنیم. این ماه شعبان - حتماً میدانید دیگر - دالان و دهلیز ماه رمضان است. ماه رمضان تالار ضیافت الهی است؛ یک تالار عظیم که اگر کسی وارد آن تالار شد و به خود فرصت داد و همت کرد که از آنچه در آنجا خدای متعال آماده کرده، به خودش بهرهای برساند، بهره فراوانی خواهد برد که آن بهره در ماه شوال و ماههای دیگرِ سال نیست؛ فقط مخصوص ماه رمضان است. انواع و اقسام ضیافت های الهی: رحمت الهی، عزت الهی، توفیق الهی، قرب الهی، استغنای ناشی از تفضل الهی، رزق مادی، رزق معنوی، همه در ماه رمضان است؛ اینها را سر سفره ماه رمضان گذاشتهاند. بعضیها میآیند و به این سفره نگاه نمیکنند و از وسط این سفره و اشیاء آن عبور میکنند و میروند و هیچی هم گیرشان نمیآید؛ بعضیها یک چیز مختصری برمیدارند؛ یک روزهای میگیریم ما؛ یک مختصرکی، یک چیزی؛ اما بعضیها نه، حسابی مینشینند سر این سفره و از رحمت الهی کیسه خودشان را پُر میکنند؛ عزت میخواهند، دنیا میخواهند، آخرت میخواهند؛ رفع گرفتاری میخواهند، گشایش در زندگی میخواهند، استغنای طبع میخواهند، صفات و خُلق حسنه میخواهند؛ هرچه میخواهند، برای خودشان و برای دیگران برمیدارند.
برای اینکه انسان بتواند وقتی وارد این تالار شد، چشمش باز باشد، غافل نشود، دچار گیجی و گولی نشود که سرش را بیندازد پایین و از این در وارد شود و از آن در بیرون برود؛ نگاهی به دوروبر کند و استفادهای ببرد و برای اینکه این آمادگی در من و شما پیدا شود، این ماه رجب و شعبان را قرار دادهاند؛ رجب یکجور، شعبان یکجور دیگر. رجب، بیشتر ماه نماز است؛ شعبان، بیشتر ماه دعا و روزه است؛ این مناجات شعبانیه را ببینید...باید با اینها مأنوس بشویم و قدری دلمان را نرم کنیم. این دل چیز عجیبی است؛ گاهی اوقات به وسیلهای که انسان را به اوج آسمانها و اوج معنویت میبرد، تبدیل میشود؛ گاهی هم به عکس، به سنگ سنگینی تبدیل میشود که بسته شده به پای انسان و انسان را تا اعماق آب، تا اعماق دره فرو میبرد؛ غرق میکند؛ پدر انسان را درمیآورد. اگر دل را به پول و به شهوت جنسی و به مقام و به این چیزها دادید، این همان سنگ سنگین است؛ دل دیگر نیست. در آن صورت:
ده بود آن، نه دل که اندر وی گاو و خر بینی و ضیاع و عقار
آن دلی که انسان در آن عشق اتومبیل فلانجور دارد، آن دل نیست، گاراژ است! بنگاه معاملاتی است! آن دلی که همهاش در آن میل جنسی موج میزند، دیگر دل نیست، آن عشرتخانه است. شاعر، آن زمان که ضیاع و عقار و زمین و ملک و گاو و خر در زندگی نقش داشته، از اینها نام برده و میگوید دلی که اینها در آن باشد، آنجا طویله است! ده است! دل، نیست؛ دل جای خداست؛ جای نور است. (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی، سیزدهم مهرماه 1383)
ماه شعبان است؛ از ماه شعبان نباید غفلت کرد. ماه شعبان از اوّل تا آخرش عید است، مثل ماه رمضان. ماه رمضان هم از اوّل تا آخرش عید است، عیدِ اولیاءالله. هر روزی که در آن موقعیّتی وجود داشته باشد که انسان بتواند به صفای نفسِ خود، به نورانیّتِ دلِ خود بپردازد، آن روز، روزِ مغتنم و روزِ عید است. ماه شعبان، ماهِ همین فرصتها است، از روز اوّل تا روز آخر. استغفارِ در این ماه، دعای در این ماه، زیارتِ در این ماه، تضرّعِ در این ماه، قرآن خواندنِ در این ماه، نماز خواندنِ در این ماه، اینها همه فرصت است. ما برای آبادیِ دنیا همهی تلاشمان را باید به کار ببریم و در این تردیدی نیست امّا برای آبادیِ دل هم باید تلاش کنیم؛ دلمان را باید آباد کنیم. با دلِ آباد است که میتوان دنیای خوب آفرید؛ دل اگر آباد نبود، دل اگر چرکین بود، دل اگر سیاه و گنهکار بود، تکنولوژی را ممکن است جلو ببرد، و فنّاوری به وضعی که امروز رسیده و بالاتر از آن برسد، امّا دنیا، دنیای شیرینی نیست؛ دنیا، دنیای تلخ است، دنیا، دنیای بیعدالتی است؛ دنیای شیرین آنوقتی [محقّق] می شود که تصمیمگیرندگان، اقدامکنندگان، حرکتکنندگان، و اگر بشود عامّهی مردم، دلهایشان آباد باشد، دلهایشان روشن باشد. از ماه شعبان غفلت نکنید. (بیانات در تاریخ ۱۳۹۷/۰۲/۱۰)
رابطه خودتان را با خدا بهوسیله دعا و ذکر تقویت کنید
به خدا توکل کنید. از خدای متعال توفیق بخواهید. رابطهتان را روز به روز با معنویت و خدای متعال تقویت کنید. مبادا اشتغالات کاری، شما را از ذکر و توجه و پرداختن به معنویات باز بدارد! یعنی یکی از خطرها این است که در عملزدگی غرق بشویم و از آن ارتباط قلبی خودمان غافل بمانیم. آن چیزی که پشتوانهی نشاط و شور و شوق و تحرک و توفیق ماست، کمک الهی است. کمک الهی را باید به معنای واقعی کلمه از خدا خواست و از خدا طلب کرد. هم باید نعمت الهی را - نعمت این مسئولیت و این توفیق خدمتی که به شما داده - شکر کرد و هم اینکه ازدیاد و دوام و استمرار آن را از خدای متعال طلب کرد و خواست. لذا این احتیاج دارد به توجه؛ این ایام ماه شعبان را مغتنم بشمارید. در این صلوات شریف ظهرها میخوانید: «الّذی کان رسولاللَّه - صلّی اللَّه علیه و اله - یدأب فی صیامه و قیامه فی لیالیه و ایّامه بخوعا لک فی اکرامه و اعظامه الی محلّ حمامه»؛ یعنی پیغمبر تا لحظهی مرگ هم ماه شعبان و روزها و شبهای شعبان را گرامی میداشتند و همهی شعبانها در زندگی آن بزرگوار اینطور بود؛ که بعد در همین صلوات میخوانید: «اللّهم فأعنّا علی الاستنان بسنّته فیه و نیل الشّفاعة لدیه»؛ سنت این بزرگوار را در این ماه انشاءاللَّه ادامه بدهید؛ توجه، دعا، ذکر و آماده شدن برای ورود در ماه مبارک رمضان. (بیانات در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیأت دولت ۱۳۸۶/۰۶/۰۴)
حقیقتاً از دل، با زبان مناجات با خدا حرف بزنید
شاید در ماه شعبان، بتوانیم با ذخیرهای که از این ماه گرفتهایم، آن مناجات پرسوز و گداز و پر مضمون را با نفس حقیقی بخوانیم - نهفقط الفاظ آن را مرور کنیم - و حقیقتاً از دل، با زبان آن مناجات با خدا حرف بزنیم، و اگر انشاءاللَّه این همه فراهم شد، در ماه رمضان، آمادهی ورود بر سر سفرهی ضیافت الهی شویم و در اوج قلهی آن ماه، شایستهی ورود به لیلة القدر گردیم.
شما برادران عزیز، جزو بهترین کسانی هستید که میتوانید از این سفرهی انعام الهی که در ماه های رجب و شعبان و رمضان گسترده است، استفاده کنید. علت این است که در این میدان، آنکه تلاش بیشتری میکند؛ آنکه طهارت و صداقت بیشتری برای خود ذخیره میکند و آنکه کار بیشتری در مقابل برداشت کمتر ارائه می دهد، مقربتر و موفقتر است. او بیشتر محل تلألؤ انوار الهی قرار می گیرد. (بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایى ۱۳۷۱/۱۰/۲۳)
انس با دعا
باید با اینها مأنوس بشویم و قدری دلمان را نرم کنیم. این دل چیز عجیبی است؛ گاهی اوقات به وسیلهیی که انسان را به اوج آسمانها و اوج معنویت میبرد، تبدیل میشود؛ گاهی هم بعکس، به سنگ سنگینی تبدیل میشود که بسته شده به پای انسان و انسان را تا اعماق آب، تا اعماق دره فرو میبرد؛ غرق میکند؛ پدر انسان را درمیآورد. اگر دل را به پول و به شهوت جنسی و به مقام و به این چیزها دادید، این همان سنگ سنگین است؛ دل دیگر نیست.(بیانات در دیدار وزیر و مدیران وزارت اطلاعات ۱۳۸۳/۰۷/۱۳)
انس با دعای کمیل و مناجات شعبانیه
این مناجات شعبانیه را ببینید. من یک وقتی از امام (رضواناللهعلیه) پرسیدم در این دعاهای مأثوری که وجود دارد، شما کدام دعا را بیشتر از همه خوشتان میآید و دوست دارید. فرمودند: دعای کمیل و مناجات شعبانیه. اتفاقاً هر دو دعا هم مال ماه شعبان است؛ دعای کمیل که میدانید اصلاً ورود اصلیاش مال شب نیمهی شعبان است، مناجات شعبانیه هم که از ائمه نقل شده، متعلق به ماه شعبان است. لحن این دو دعا به هم نزدیک است؛ هر دو عاشقانه است. در مناجات شعبانیه: «و ان ادخلتنی النّار اعملت اهلها انّی احبّک»؛ جهنم هم که من را ببری، فریاد میکشم تو را دوست دارم. و در دعای کمیل: «لان ترکتنی ناطقا لاضجّن الیک بین اهلها ضجیج الاملین و لاصرخنّ الیک صراخ المستصرخین و لابکینّ بکاء الفاقدین»؛ اگر به من در جهنم اجازه بدهی و نطق را از من نگیری، فریاد میکشم؛ فریادِ امیدواران، فریادِ دلدادگان و فریادِ دلباختگان را. (بیانات در تاریخ ۱۳۹۷/۰۲/۱۰)
استحکام ارتباط با خدا
رابطه خودتان را با خدا، هرچه می توانید مستحکم تر کنید؛ بخصوص در این ماه های مبارک - ماه رجب و ماه شعبان - که ماه های دعا، استغاثه، رابطه گرفتن با خدا، و راز و نیاز کردن با معشوق حقیقی هر انسان است. در این ماه ها، خود را برای ورود بر سرِ سفره ضیافت الهی - در ماه رمضان - آماده کنید. (بیانات ۱۳۷۶/۰۹/۰۵)
«بهار معنویت»
ماه رمضان فرصت عروج معنوی است. همیشه فرصت هست. ماه شعبان و ماه رجب نیز همینطور است. (بیانات ۱۳۹۱/۰۵/۲۱) این سه ماه، [ماه رجب، ماه شعبان و رمضان] «بهار معنویت» هستند و جوانان که در بهار عمر قرار دارند، میتوانند از این فرصت گرانبها برای تقویت بُعد معنویتگرا در خود استفاده کنند. (بیانات ۱۳۹۵/۰۲/۰۱)
مناجات شعبانیه دعای پر محتوا
مناجات مأثورهی ماه شعبان که روایت شده اهلبیت (علیهمالسّلام) بر آن مداومت داشتند - یکی از دعاهایی است که لحن عارفانه و زبان شیوای آن، با مضامین بسیار والا و سرشار از معارف عالییی همراه است که نظیر آن را در زبان های معمولی و محاورات عادی نمیتوان یافت و اساساً با آن زبان قابل ادا نیست. این مناجات، نمونهی کاملی از تضرع و وصف حال برگزیده ترین بندگان صالح خدا با معبود و محبوب خود و ذات مقدس ربوبی است. هم درس معارف است، هم اسوه و الگوی عرض حال و درخواست انسان مؤمن از خدا. (بیانات ۱۳۶۹/۱۰/۰۱)
بهترین فرصت برای زدودن غفلت
ایام گرانقدر ماههای شعبان و رمضان، بهترین فرصت ها برای زدودن غفلتها و نزدیکی بیشتر به خداوند با عمل صالح و تقویت ایمان است. ایام گرانقدر ماههای شعبان و رمضان، بهترین فرصتها برای زدودن غفلتها و نزدیکی بیشتر به خداوند با عمل صالح و تقویت ایمان است. (بیانات ۱۳۸۸/۰۴/۰۳) بعد از ماه رجب، ماه شعبان و بعد ماه رمضان است. برادران و خواهران مسلمان! ای صاحبان دلهای بیدار و مخصوصاً ای جوانان! این سه ماه را قدر بدانید. در این سه ماه، فرصت برای وصل کردن و منور نمودن دلها به لطف و نور پروردگار، بیش از همیشه است. (بیانات ۱۳۶۹/۱۱/۱۹) ماه شعبان و ماه رمضان را باید برای تسویهی دل ها و جان ها مغتنم شمرد. (بیانات ۱۳۶۵/۱۲/۱۵) ماه شعبان را و بالاتر، ماه رمضان را- دست کم نباید گرفت. ما اگر بخواهیم در میدانهای زندگی، آن راه مستقیم و صراط قویمی را که اسلام به ما نشان داده است با قدرت طی کنیم، احتیاج داریم که رابطهمان را با مبدأ أعلی، با حضرت باری تعالی محکم کنیم. این رابطه با دعاست، با نماز است، با اجتناب از گناه است. (بیانات 26/4/87)
حُسن ختام
پروردگارا! در این ماه شعبان و در ماه رمضان که در پیش است، توفیق بندگی روزافزون و تقرّب روز افزون به این جوانان عنایت فرما. (بیانات ۱۳۹۴/۰۲/۳۰)
ناشناس ( تحصیلات : سطح ، 21 ساله )
کدامیک از عوامل جسمانی می تواند تمایل روح و نفس معنویت را کاهش دهد و این گرایش را کمرنگ نماید؟
مشاور: خانم کیخا
سلام و از حسن انتخابتان سپاسگزارم.
بدن انسان دارای سه بعد جسم، روح و ذهن است که سلامتی هر سه به هم مرتبط میباشد. چنانچه روح و ذهن دچار مشکل باشد، جسم نیز دچار مشکل میشود. به عنوان مثال وقتی انسان دچار افسردگی باشد که یک نوع بیماری روحی و ذهنی است، حتما دچار ضعف بدن میشود و هیچ تمایلی به حرکت ندارد. از طرف بعضی موارد هستند که باعث میشود جسم دچار اختلال شود و اختلال جسمی باعث بیماری روحی میشود که در ادامه به این موارد اشاره میکنم.
*مصرف هر گونه سردی بیش از حد و همراه غذا باعث سردی بدن و کسالت میشود و انسان نمیتواند به درستی به تحرک بپردازد و انرژی حیاتی بدن کاهش می یابد و هرگاه انرژی حیاتی کاسته شود، انسان نمیتواند به درستی به معنویات بپردازد، زیرا سردی باعث سردی و عدم حرکت خون و سردی مغز میشود و قدرت پردازش مغز پایین می آید. بنابراین مصرف فست فود، سردیجات، پرخوری، مصرف چند نوع غذای دیر هضم باعث کسالت بدن میشود و در افرادی که کسالت وجود دارد خون نیز جریان درست ندارد و کم خونی ایجاد میشود و فرد نمیتواند به معنویت بپردازد.
*عدم تحرک کافی نیز باعث عدم جریان خون میشود، لذا یک حرکت معنوی میتواند با جریان خون تقویت شود و اگر جریان خون به خوبی صورت نگردد، حرکت معنوی نیز دچار اختلال میشود.
*خواب منظم بسیار در رشد معنوی انسان موثر است، لذا افرادی که دیر میخوابند و بعد از بین الطلوعین بیدار میشوند، دچار سنگینی بدن میشود که خود بسیار در اختلال روح اثر میگذارد.
*گاهی اعتقادات انسان به دعا و ذکر و مسائل معنوی باعث گرمای جسم میشود ، لذا قرار گرفتن در اماکن زیارتی باعث گرمای روح، جسم و ذهن میشود.
پاسخ :
معنویت، نوعى ارتباط با خداوند متعال، از راه ایمان به خدا، عواطف و انگیزه هاى الهى و نیز یارى جویى از امدادهاى الهى بر اثر قرب به پروردگار است که آثار عملى آن در جهت بخشى به زندگى و در قالب اخلاق فردى و اجتماعى بروز و ظهور مى یابد.
منظور از کسب معنویت در زندگى مشترک نیز اقدام هر یک از زن و شوهر در مسیر توجه به خدا است که در پرتو اطاعت زن و شوهر از دستورهاى الهى و در سایه دین دارى آنها به دست مى آید.
در پژوهشى این نتیجه به دست آمد که هر مقدار نگرش دینى افراد قوى تر باشد، رضایت از زندگى آنان افزایش مى یابد و هر چقدر اعتقاد به خداوند و دستورات او محکم تر باشد، زندگى زناشویى از ثبات بیشترى برخوردار بوده و آرامش بیشترى در خانواده حاکم خواهد بود.1 هانت2 نیز پس از بررسى سازگارى زناشویى زوج ها اعلام کرد، مذهب و باورهاى مذهبى، با سازگارى زناشویى و سازگارى و رضامندى از زندگى ارتباط دارد و این افراد سازگارى و رضایت بیشترى از زندگى دارند.3
توحید و خداپرستى موجب مى شود نگرش فرد به همه هستى و زندگى انسان، هدف دار و معنادار باشد و در رفتارها با انسجام،4 وحدت رویه و آرامش عمل کند.5
باور به خدا، همه رفتارها و زندگى خانوادگى را به سوى کسب رضایت خداوند، سوق مى دهد6؛ زیرا فردى که خدا را ناظر و همراه خود7 مى بیند، تلاش مى کند در برخورد با اعضاى خانواده و انجام وظایف خانوادگى، رضایت او را جلب نماید.
توجه به عدالت خداوند و اینکه هیچ گونه ظلمى را روا نمى دارد8 و حق هیچ موجودى را ضایع نمى کند،9 زمینه شناختى دیگرى براى مهار رفتارى اعضاى خانواده است، به گونه اى که هرچه این حالت قویتر باشد، مشکلات فرد کمتر خواهد بود و چنین فردى به ناظر و داور بیرونى براى حل مشکلات خود نیاز نخواهد داشت.
گاهى سستى اراده، ترس، غم، اضطراب موجب مى شود اعضاى خانواده نتوانند براى حل مشکل اقدام مناسب انجام دهند. توکل اعضاى خانواده بر خدا باعث تقویت اراده آنها و کوشش براى حل مسائل زندگى و رسیدن به تعادل و سازگارى مى شود.10
در تحقیقى که درباره رابطه توکل انجام گرفت، این نتیجه حاصل شده که کسانى که بر خداوند توکل دارند، از عزت نفس بالایى برخوردار بوده و در زندگى احساس نیرومندى و کارآمدى مى کنند. اینها در مشکلات زندگى مقاوم بوده و با اراده اى قوى که در سایه اعتماد به خداوند به دست آورده اند، بر مشکلات غلبه مى کنند.11
راه منحصر به فرد شناخت تعالیم دین، پس از کلام خداوند، سخنان پیامبر صلى الله علیه و آله و جانشینان ایشان است، به گونه اى که حتى استفاده صحیح از کلام خداوند نیز مبتنى بر شناخت و درک سخنان اولیاى دین) است.
دومین نقش پیامبر صلى الله علیه و آله و امامان علیهم السلام جنبه «الگودهى» آنان است؛ زیرا پیروى و همانند با انسان هایى که تعالیم دین به طور کامل در آنها تجلّى یافته در چگونگى روابط اعضاى خانواده و نوع رفتار آنان، بسیار موثر است.
امروزه علیرغم پیشرفت هاى علمى و کاهش مشکلات زندگى، اضطرابها و نگرانى ها که بخشى از آن بر اثر احساس بى هدفى و پوچى در زندگى است، رو به فزونى است.12 در این میان اعتقاد به زندگى پس از مرگ، خانواده را متوجه اهداف پایدارى مى کند که موجب پیوند بیشتر اعضاى خانواده مى شود؛13 از این رو، در خانواده هاى برخوردار از این باور اعضاى خانواده سال هاى طولانى خود را با حمایت عاطفى و احساس رضایت بخش از زندگى ادامه مى دهند.
اثر دوم باور به معاد، ایجاد انگیزه اى است که اعتقاد به پاداش ها و نعمت هاى اخروى در برابر انجام وظایف خانوادگى به فرد داده مى شود.
در این باره خداوند مى فرماید: «شما و همسرانتان در نهایت شادمانى وارد بهشت شوید. سینى هایى از طلا و جام هایى در برابر آنها مى گردانند و در آنجا آنچه دل ها بخواهد و چشم ها از آن لذت ببرد، موجود است و شما در آن جاودانید، و این همان بهشتى است که به خاطر اعمالى که انجام مى دادید، وارث آن شده اید».14
اثر سوم باور به معاد، نقش آن در مقابله مناسب اعضاى خانواده با مشکلاتى نظیر فقدان عزیزان، یا مشکلات بسیار شدید اقتصادى است. برخى مشکلات جبران ناپذیر است و افراد تنها با توجه به پاداش هاى زندگى اخروى مى توانند خود را آرامش بخشند.
اثر چهارم باور به معاد، نقش مهارکننده و بازدارنده آن است. بسیارى از مشکلات خانواده ها به عدم رعایت حقوق یکدیگر، تحمیل خواسته ها و پرخاشگرى ها مربوط مى شود. باور به معاد و یادآورى عواقب تجاوز به حقوق دیگران و عدم انجام مسئولیتها، افراد را از رفتارهاى نامناسب بازمى دارد.
قال الصادق علیه السلام: «ملعونةٌ ملعونةٌ إمرأةٌ توثى زوجها وتغمّه، وسعید إمرأةٌ تکرم زوجها ولا توْذیه»15؛ «از رحمت خدا به دور است زنى که شوهر خود را اذیت کند و ناراحتش نماید؛ و سعادت مند است زنى که شوهر خود را اکرام کند».
و قال رسول الله صلى الله علیه و آله: «من ضرب امرأة بغیر حقٍّ فأنا خصمه یوم القیامة»16؛ «کسى که همسرش را بدون دلیل بزند، در روز قیامت من دشمن او خواهم بود».
نقش اعمال عبادى مانند: نماز، دعا، روزه در تحکیم خانواده، علاوه بر دورى از تکبر و غفلت، باعث آرامش دل و صفاى درون اعضاى خانواده مى شود.
تحقیقات نیز نشانگر آن است که نیایش و ارتباط با خدا یا به صورت مستقیم در رضامندى زناشویى و استحکام خانواده دخالت داشته و یا از طریق به وجود آوردن ویژگى و صفاتى در افراد که آن ویژگى ها در ثبات زندگى سهیم هستند. به عنوان مثال جریگان17 و ناک18 بعد از بررسى تحقیقات خود بهاین نتیجه رسیده اند که انجام رفتارهاى مذهبى، مهم ترین عامل ثبات و پایدارى ازدواج است.
در حقیقت افرادى که التزام به فعالیتهاى مذهبى دارند، در مقایسه با دیگران، گرایش بیشترى به ازدواج پایدار دارند. بیشتر این افراد مشکلات ارتباطى، عدم توافق، عدم صداقت و مصرف مواد کمترى دارند.19
کوینگ و لارسون نیز در تحقیقات خود نتیجه مى گیرند که افراد موثن و ملتزم به دستورات دینى، کمتر دچار بى بندوبارى جنسى، همسرآزارى و الکل هستند.20
توجه به این تحقیقات بیانگر آن است که اعتقادات و باورهاى مذهبى و انجام اعمال عبادى، نقش زیادى در استحکام و ثبات خانواده دارد که شرح نحوه تأثیرگذارى آن عبارت است از:
تأثیر نماز بر استحکام خانواده
در خانه اى که تشکر و سپاسگزارى از یکدیگر وجود داشته باشد، دل سردى ها و ناپایدارى ها راه نمى یابد. وجود دل هاى پرمحبّت و با صفا کانون خانواده را گرم و روابط عاطفى را در آن مستحکم مى سازد؛ زیرا آدمى در برخورد با افراد صمیمى و مهربان، احساس آزردگى و سرخوردگى کمترى مى کند و خود را در محیطى آرام و سرشار از روابط گرم مى یابد.21
در این میان نماز، گرچه بندگى در برابر خداوند است؛ اما دل آدمى را رقّت بخشیده و به سوى محبّت به مخلوق سمت و سو داده و جمعى صمیمى را در محیط خانواده به وجود مى آورد.
در حقیقت نماز برترین جلوه هاى عشق را به نمایش مى گذارد و مى تواند عاملى اساسى در ایجاد علاقه بین زن و شوهر و سایر اعضاى خانواده باشد؛ زیرا آنان که عاشق خدایند، جلوه هاى دیگر خالق (همسر و فرزندان) را نیز دوست داشته و به آنان همچون نشانه هاى خالق مى نگرند. به همین دلیل است که وقتى به شکرگزارى معبود خود می پردازند، نمى توانند نسبت به مخلوق خدا شاکر نباشند؛ زیرا حضرت امام رضا علیه السلام در روایتى مى فرمایند: «هر کسى از فردى که به او خوبى کرده تشکر نکند، شکر خداى عزّوجل را به جاى نیاورده است».22
از سوى دیگر نماز عاملى مهم براى دست یابى به آرامش روانى است؛ بنابراین اگر همه اعضاى خانواده و به ویژه زن و شوهر نمازگزار باشند، آرامش روانى را براى خانواده به ارمغان آورده و در پناه آن با موفقیت و رضایت کامل زندگى مى کنند؛ زیرا احساس گناه، اضطراب و افسردگى در آنان کاهش پیدا نموده و در پى آن اعتماد به نفس و امید به آینده در چنین خانوادهاى افزایش مى یابد.
تأثیر دعا بر استحکام خانواده
التزام افراد خانواده به ویژه همسران به دعا، علاوه بر جنبه هاى معنوى خود در آرامش و استحکام خانواده نیز نقش زیادى دارد، به گونه اى که تحقیقات پژوهشگران، اثربخشى استفاده از دعا را در درمان افسردگى، مشکلات زناشویى و... سودمند گزارش نمودهاند.
میلر23 بر این باور است که دعا به فرد کمک مى کند تا از موقعیت هاى دشوارزندگى به آسانى بگذرد. مالتبى24 نیز مطرح مى کند که دعا با بهداشت روانىافراد ارتباط زیادى داشته و عامل مهمى25 در استحکام و بنیاد خانواده ایجاد مى نماید. به همین دلیل است که در روایات معصومین علیهم السلامبه دعا و مناجات در مراحل مختلف شکل گیرى خانواده از جمله انتخاب همسر شایسته، شب زفاف و عروسى و اشاره شده است.
تأثیر روزه دارى در استحکام خانواده
خانواده اى که از سلامت روان و مهارگرى خوبى برخوردار باشند در زندگى خود آرامش و موفقیت بیشترى خواهند داشت.
در پژوهشى که درباره تأثیر روزه بر سلامت روانى انجام شد مشاهده شد که تفاوت معنادارى بین افرادى که التزام به روزه دارى داشته اند با افرادى که التزام نداشته اند، وجود دارد و سلامت روانى افراد روزه دار بیشتر از دیگران بوده است. همچنین سلامت روانى افراد قبل از ماه رمضان در مقایسه با بعد از ماه رمضان، متفاوت بوده و بعد از ماه رمضان از سلامت روانى بهترى برخوردار بوده اند.26
از فایده هاى بزرگ روزه، تربیت روح، تقویت اراده و تعدیل غرایز انسانى است؛ زیرا روزه دار با وجود گرسنگى، تشنگى و خوددارى از لذّت هاى دیگرى که باید از آن چشم بپوشد، روح و اراده خویشتن را تقویت مى کند. همچنین روزه واقعى زمینه ارتکاب گناهان مربوط به چشم، گوش، دست و پا را از بین مى برد؛ زیرا روزه دار مى داند که نباید چشم به حرام باز کند و نباید حرامى بشنود. امام صادق علیه السلامدر این باره مى فرماید: «بدانید که روزه، تنها پرهیز از خوردن و آشامیدن نیست...؛ پس هنگامى که روزه هستید، زبان خود را از دروغ حفظ کنید، چشم هاى خود را از حرام بپوشانید؛ با یکدیگر دعوا نکنید، به همدیگر حسد نورزید، غیبت یکدیگر را نکنید، با هم بحث و جدل ننمایید، دروغ نگویید، با یکدیگر مخالفت نکنید، بر هم خشم نگیرید، به یکدیگر ناسزا نگویید، همدیگر را آزار و اذیت نکنید، به دیگران ستم ننمایید، یکدیگر را به ستوه نیاورید و از یاد خدا و نماز غافل نشوید».27
رعایت توصیه ها و آموزههاى این حدیث شریف در خانواده و در برخورد با همسر، کانون خانواده را سرشار از انس و الفت نموده، زن و شوهر را به هم نزدیک ساخته و دل هاى آنان را به همدیگر پیوند مى دهد که این مسئله خود به خود استحکام بنیان خانواده را چند برابر مى سازد.
پینوشتها:
1. مجتبى حیدرى، دیندارى و رضامندى خانوادگى، ص192و202.
2. Hunt.
3. همان، ص34.
4. بقره 2، آیه 156.
5. فتح 48، آیه 4.
6. انعام 6، آیه 162.
7. حدید 57، آیه 4.
8. نساء، آیه 40؛ یونس، آیه 44؛ توبه، آیه 70 و آیات بسیار دیگر.
9. کهف 18، آیه 30.
10. دیمائتو، روان شناسى سلامت، ج2، ص757.
11. همان، ص225.
12. کارل گوستاو یونگ، روان شناسى و دین، صص 174و 85،13،12.
13. واکر هاپ، «دین به زندگى معنا مى بخشد»، ترجمه اعظم پویا، مجله نقد و نظر، سال هشتم، ش1و2، ص 141.
14. زخرف 43، آیه 70ـ72.
15. بحارالانوار، ج100، ص253.
16. دیلمى، ارشاد القلوب، ج1، ص175.
17. Jerrigan.
18. Nack.
19. دیوید فونتانا، روان شناسى دین و معنویت، ص356.
20. همان، ص343.
21. جمعى از نویسندگان، خانواده و نماز، ص 50و 51.
22. مجلسى، بحارالانوار، ج 68، ص 44.
23. Miller.
24. Maltby.
25. رضا شجاعیان و همکاران، ارتباط دعا با سلامت روانى...، مجله اندیشه و رفتار، شماره 30، ص34.
26. نقش دین در بهداشت روانى، ج1، ص249ـ251.
27. مجلسى، بحارالانوار، ج 93، ص 292.
منبع: همسردارى، على احمد پناهى؛ قم: نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه ها، دفتر نشر معارف، 1390.
راهکارهای کسب معنویت در زندگى مشترک
راهکارهای تقویت معنویت در خانواده
راهکارهای کسب معنویت در زندگى مشترک
پرسش :
راهکارهای کسب معنویت در زندگى مشترک چیست؟
شرح پرسش :
چگونه مىتوانم با همسر خود زندگى معنوى و الهى داشته باشم تا زندگى زناشویى ما مورد رضایت پرودگار باشد؟
پاسخ :
معنویت، نوعى ارتباط با خداوند متعال، از راه ایمان به خدا، عواطف و انگیزه هاى الهى و نیز یارى جویى از امدادهاى الهى بر اثر قرب به پروردگار است که آثار عملى آن در جهت بخشى به زندگى و در قالب اخلاق فردى و اجتماعى بروز و ظهور مى یابد.
منظور از کسب معنویت در زندگى مشترک نیز اقدام هر یک از زن و شوهر در مسیر توجه به خدا است که در پرتو اطاعت زن و شوهر از دستورهاى الهى و در سایه دین دارى آنها به دست مى آید.
در پژوهشى این نتیجه به دست آمد که هر مقدار نگرش دینى افراد قوى تر باشد، رضایت از زندگى آنان افزایش مى یابد و هر چقدر اعتقاد به خداوند و دستورات او محکم تر باشد، زندگى زناشویى از ثبات بیشترى برخوردار بوده و آرامش بیشترى در خانواده حاکم خواهد بود.1 هانت2 نیز پس از بررسى سازگارى زناشویى زوج ها اعلام کرد، مذهب و باورهاى مذهبى، با سازگارى زناشویى و سازگارى و رضامندى از زندگى ارتباط دارد و این افراد سازگارى و رضایت بیشترى از زندگى دارند.3
1. اعتقاد به خداوند
توحید و خداپرستى موجب مى شود نگرش فرد به همه هستى و زندگى انسان، هدف دار و معنادار باشد و در رفتارها با انسجام،4 وحدت رویه و آرامش عمل کند.5
باور به خدا، همه رفتارها و زندگى خانوادگى را به سوى کسب رضایت خداوند، سوق مى دهد6؛ زیرا فردى که خدا را ناظر و همراه خود7 مى بیند، تلاش مى کند در برخورد با اعضاى خانواده و انجام وظایف خانوادگى، رضایت او را جلب نماید.
توجه به عدالت خداوند و اینکه هیچ گونه ظلمى را روا نمى دارد8 و حق هیچ موجودى را ضایع نمى کند،9 زمینه شناختى دیگرى براى مهار رفتارى اعضاى خانواده است، به گونه اى که هرچه این حالت قویتر باشد، مشکلات فرد کمتر خواهد بود و چنین فردى به ناظر و داور بیرونى براى حل مشکلات خود نیاز نخواهد داشت.
گاهى سستى اراده، ترس، غم، اضطراب موجب مى شود اعضاى خانواده نتوانند براى حل مشکل اقدام مناسب انجام دهند. توکل اعضاى خانواده بر خدا باعث تقویت اراده آنها و کوشش براى حل مسائل زندگى و رسیدن به تعادل و سازگارى مى شود.10
در تحقیقى که درباره رابطه توکل انجام گرفت، این نتیجه حاصل شده که کسانى که بر خداوند توکل دارند، از عزت نفس بالایى برخوردار بوده و در زندگى احساس نیرومندى و کارآمدى مى کنند. اینها در مشکلات زندگى مقاوم بوده و با اراده اى قوى که در سایه اعتماد به خداوند به دست آورده اند، بر مشکلات غلبه مى کنند.11
2. اعتقاد به نبوت و امامت
راه منحصر به فرد شناخت تعالیم دین، پس از کلام خداوند، سخنان پیامبر صلى الله علیه و آله و جانشینان ایشان است، به گونه اى که حتى استفاده صحیح از کلام خداوند نیز مبتنى بر شناخت و درک سخنان اولیاى دین) است.
دومین نقش پیامبر صلى الله علیه و آله و امامان علیهم السلام جنبه «الگودهى» آنان است؛ زیرا پیروى و همانند با انسان هایى که تعالیم دین به طور کامل در آنها تجلّى یافته در چگونگى روابط اعضاى خانواده و نوع رفتار آنان، بسیار موثر است.
3. اعتقاد به معاد
امروزه علیرغم پیشرفت هاى علمى و کاهش مشکلات زندگى، اضطرابها و نگرانى ها که بخشى از آن بر اثر احساس بى هدفى و پوچى در زندگى است، رو به فزونى است.12 در این میان اعتقاد به زندگى پس از مرگ، خانواده را متوجه اهداف پایدارى مى کند که موجب پیوند بیشتر اعضاى خانواده مى شود؛13 از این رو، در خانواده هاى برخوردار از این باور اعضاى خانواده سال هاى طولانى خود را با حمایت عاطفى و احساس رضایت بخش از زندگى ادامه مى دهند.
اثر دوم باور به معاد، ایجاد انگیزه اى است که اعتقاد به پاداش ها و نعمت هاى اخروى در برابر انجام وظایف خانوادگى به فرد داده مى شود.
در این باره خداوند مى فرماید: «شما و همسرانتان در نهایت شادمانى وارد بهشت شوید. سینى هایى از طلا و جام هایى در برابر آنها مى گردانند و در آنجا آنچه دل ها بخواهد و چشم ها از آن لذت ببرد، موجود است و شما در آن جاودانید، و این همان بهشتى است که به خاطر اعمالى که انجام مى دادید، وارث آن شده اید».14
اثر سوم باور به معاد، نقش آن در مقابله مناسب اعضاى خانواده با مشکلاتى نظیر فقدان عزیزان، یا مشکلات بسیار شدید اقتصادى است. برخى مشکلات جبران ناپذیر است و افراد تنها با توجه به پاداش هاى زندگى اخروى مى توانند خود را آرامش بخشند.
اثر چهارم باور به معاد، نقش مهارکننده و بازدارنده آن است. بسیارى از مشکلات خانواده ها به عدم رعایت حقوق یکدیگر، تحمیل خواسته ها و پرخاشگرى ها مربوط مى شود. باور به معاد و یادآورى عواقب تجاوز به حقوق دیگران و عدم انجام مسئولیتها، افراد را از رفتارهاى نامناسب بازمى دارد.
قال الصادق علیه السلام: «ملعونةٌ ملعونةٌ إمرأةٌ توثى زوجها وتغمّه، وسعید إمرأةٌ تکرم زوجها ولا توْذیه»15؛ «از رحمت خدا به دور است زنى که شوهر خود را اذیت کند و ناراحتش نماید؛ و سعادت مند است زنى که شوهر خود را اکرام کند».
و قال رسول الله صلى الله علیه و آله: «من ضرب امرأة بغیر حقٍّ فأنا خصمه یوم القیامة»16؛ «کسى که همسرش را بدون دلیل بزند، در روز قیامت من دشمن او خواهم بود».
نقش اعمال عبادى مانند: نماز، دعا، روزه در تحکیم خانواده، علاوه بر دورى از تکبر و غفلت، باعث آرامش دل و صفاى درون اعضاى خانواده مى شود.
تحقیقات نیز نشانگر آن است که نیایش و ارتباط با خدا یا به صورت مستقیم در رضامندى زناشویى و استحکام خانواده دخالت داشته و یا از طریق به وجود آوردن ویژگى و صفاتى در افراد که آن ویژگى ها در ثبات زندگى سهیم هستند. به عنوان مثال جریگان17 و ناک18 بعد از بررسى تحقیقات خود بهاین نتیجه رسیده اند که انجام رفتارهاى مذهبى، مهم ترین عامل ثبات و پایدارى ازدواج است.
در حقیقت افرادى که التزام به فعالیتهاى مذهبى دارند، در مقایسه با دیگران، گرایش بیشترى به ازدواج پایدار دارند. بیشتر این افراد مشکلات ارتباطى، عدم توافق، عدم صداقت و مصرف مواد کمترى دارند.19
کوینگ و لارسون نیز در تحقیقات خود نتیجه مى گیرند که افراد موثن و ملتزم به دستورات دینى، کمتر دچار بى بندوبارى جنسى، همسرآزارى و الکل هستند.20
توجه به این تحقیقات بیانگر آن است که اعتقادات و باورهاى مذهبى و انجام اعمال عبادى، نقش زیادى در استحکام و ثبات خانواده دارد که شرح نحوه تأثیرگذارى آن عبارت است از:
تأثیر نماز بر استحکام خانواده
در خانه اى که تشکر و سپاسگزارى از یکدیگر وجود داشته باشد، دل سردى ها و ناپایدارى ها راه نمى یابد. وجود دل هاى پرمحبّت و با صفا کانون خانواده را گرم و روابط عاطفى را در آن مستحکم مى سازد؛ زیرا آدمى در برخورد با افراد صمیمى و مهربان، احساس آزردگى و سرخوردگى کمترى مى کند و خود را در محیطى آرام و سرشار از روابط گرم مى یابد.21
در این میان نماز، گرچه بندگى در برابر خداوند است؛ اما دل آدمى را رقّت بخشیده و به سوى محبّت به مخلوق سمت و سو داده و جمعى صمیمى را در محیط خانواده به وجود مى آورد.
در حقیقت نماز برترین جلوه هاى عشق را به نمایش مى گذارد و مى تواند عاملى اساسى در ایجاد علاقه بین زن و شوهر و سایر اعضاى خانواده باشد؛ زیرا آنان که عاشق خدایند، جلوه هاى دیگر خالق (همسر و فرزندان) را نیز دوست داشته و به آنان همچون نشانه هاى خالق مى نگرند. به همین دلیل است که وقتى به شکرگزارى معبود خود می پردازند، نمى توانند نسبت به مخلوق خدا شاکر نباشند؛ زیرا حضرت امام رضا علیه السلام در روایتى مى فرمایند: «هر کسى از فردى که به او خوبى کرده تشکر نکند، شکر خداى عزّوجل را به جاى نیاورده است».22
از سوى دیگر نماز عاملى مهم براى دست یابى به آرامش روانى است؛ بنابراین اگر همه اعضاى خانواده و به ویژه زن و شوهر نمازگزار باشند، آرامش روانى را براى خانواده به ارمغان آورده و در پناه آن با موفقیت و رضایت کامل زندگى مى کنند؛ زیرا احساس گناه، اضطراب و افسردگى در آنان کاهش پیدا نموده و در پى آن اعتماد به نفس و امید به آینده در چنین خانوادهاى افزایش مى یابد.
تأثیر دعا بر استحکام خانواده
التزام افراد خانواده به ویژه همسران به دعا، علاوه بر جنبه هاى معنوى خود در آرامش و استحکام خانواده نیز نقش زیادى دارد، به گونه اى که تحقیقات پژوهشگران، اثربخشى استفاده از دعا را در درمان افسردگى، مشکلات زناشویى و... سودمند گزارش نمودهاند.
میلر23 بر این باور است که دعا به فرد کمک مى کند تا از موقعیت هاى دشوارزندگى به آسانى بگذرد. مالتبى24 نیز مطرح مى کند که دعا با بهداشت روانىافراد ارتباط زیادى داشته و عامل مهمى25 در استحکام و بنیاد خانواده ایجاد مى نماید. به همین دلیل است که در روایات معصومین علیهم السلامبه دعا و مناجات در مراحل مختلف شکل گیرى خانواده از جمله انتخاب همسر شایسته، شب زفاف و عروسى و اشاره شده است.
تأثیر روزه دارى در استحکام خانواده
خانواده اى که از سلامت روان و مهارگرى خوبى برخوردار باشند در زندگى خود آرامش و موفقیت بیشترى خواهند داشت.
در پژوهشى که درباره تأثیر روزه بر سلامت روانى انجام شد مشاهده شد که تفاوت معنادارى بین افرادى که التزام به روزه دارى داشته اند با افرادى که التزام نداشته اند، وجود دارد و سلامت روانى افراد روزه دار بیشتر از دیگران بوده است. همچنین سلامت روانى افراد قبل از ماه رمضان در مقایسه با بعد از ماه رمضان، متفاوت بوده و بعد از ماه رمضان از سلامت روانى بهترى برخوردار بوده اند.26
از فایده هاى بزرگ روزه، تربیت روح، تقویت اراده و تعدیل غرایز انسانى است؛ زیرا روزه دار با وجود گرسنگى، تشنگى و خوددارى از لذّت هاى دیگرى که باید از آن چشم بپوشد، روح و اراده خویشتن را تقویت مى کند. همچنین روزه واقعى زمینه ارتکاب گناهان مربوط به چشم، گوش، دست و پا را از بین مى برد؛ زیرا روزه دار مى داند که نباید چشم به حرام باز کند و نباید حرامى بشنود. امام صادق علیه السلامدر این باره مى فرماید: «بدانید که روزه، تنها پرهیز از خوردن و آشامیدن نیست...؛ پس هنگامى که روزه هستید، زبان خود را از دروغ حفظ کنید، چشم هاى خود را از حرام بپوشانید؛ با یکدیگر دعوا نکنید، به همدیگر حسد نورزید، غیبت یکدیگر را نکنید، با هم بحث و جدل ننمایید، دروغ نگویید، با یکدیگر مخالفت نکنید، بر هم خشم نگیرید، به یکدیگر ناسزا نگویید، همدیگر را آزار و اذیت نکنید، به دیگران ستم ننمایید، یکدیگر را به ستوه نیاورید و از یاد خدا و نماز غافل نشوید».27
رعایت توصیه ها و آموزههاى این حدیث شریف در خانواده و در برخورد با همسر، کانون خانواده را سرشار از انس و الفت نموده، زن و شوهر را به هم نزدیک ساخته و دل هاى آنان را به همدیگر پیوند مى دهد که این مسئله خود به خود استحکام بنیان خانواده را چند برابر مى سازد.
پینوشتها:
1. مجتبى حیدرى، دیندارى و رضامندى خانوادگى، ص192و202.
2. Hunt.
3. همان، ص34.
4. بقره 2، آیه 156.
5. فتح 48، آیه 4.
6. انعام 6، آیه 162.
7. حدید 57، آیه 4.
8. نساء، آیه 40؛ یونس، آیه 44؛ توبه، آیه 70 و آیات بسیار دیگر.
9. کهف 18، آیه 30.
10. دیمائتو، روان شناسى سلامت، ج2، ص757.
11. همان، ص225.
12. کارل گوستاو یونگ، روان شناسى و دین، صص 174و 85،13،12.
13. واکر هاپ، «دین به زندگى معنا مى بخشد»، ترجمه اعظم پویا، مجله نقد و نظر، سال هشتم، ش1و2، ص 141.
14. زخرف 43، آیه 70ـ72.
15. بحارالانوار، ج100، ص253.
16. دیلمى، ارشاد القلوب، ج1، ص175.
17. Jerrigan.
18. Nack.
19. دیوید فونتانا، روان شناسى دین و معنویت، ص356.
20. همان، ص343.
21. جمعى از نویسندگان، خانواده و نماز، ص 50و 51.
22. مجلسى، بحارالانوار، ج 68، ص 44.
23. Miller.
24. Maltby.
25. رضا شجاعیان و همکاران، ارتباط دعا با سلامت روانى...، مجله اندیشه و رفتار، شماره 30، ص34.
26. نقش دین در بهداشت روانى، ج1، ص249ـ251.
27. مجلسى، بحارالانوار، ج 93، ص 292.
منبع: همسردارى، على احمد پناهى؛ قم: نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه ها، دفتر نشر معارف، 1390.