وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام
وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام

رابطه سلامت روان با معنویت و مذهب (بخش دوم)

رابطه سلامت روان با معنویت و مذهب (بخش دوم)

پس دوری انسان از معنویت و مذهب در دهه های گذشته، امروز به مانند مرواید با ارزش در نزد او شناخته می شود. در این نوشتار برآنیم به بیان رابطه سلامت روان با معنویت و مذهب بپردازیم. با ما همراه باشید.

رابطه سلامت روان با معنویت و مذهب (بخش دوم)

بین دو مقوله مذهبی بودن و سلامت روان ارتباط مستقیم وجود دارد. 
 

معنویت و مذهب

کوئنیگ (۱۹۹۸؛ به نقل از بائومل، ۲۰۰۰) ۵۵۷ بیمار بستری در بیمارستان را که بیش از ۵۵ سال سن داشتند، مورد بررسی قرار داد. او دریافت که گرایش ها و رفتار های مقابله ای مثبت مذهبی رابطه معکوسی با احتمال ابتلا به اختلالات روانی از حمله افسردگی دارد. منظور از گرایش های مذهبی مثبت، اعتقاد به مهربانی خداوند و داشتن تصویری خوب از مذهب است. کوئینگ به نتایج جالب دیگری نیز دست یافت.
 
او بیان داشت که اعتقاد به تصویری تنبیه کننده از خداوند، عجز و لابه برای شفاعت، هیجانات منفی نسبت به خداوند مانند ترس و خشم و نگرش منفی نسبت به کلیسا رابطه ی معکوس با سلامت روانی نشان داده است.
 

پژوهش های کوئینگ

کوئنیگ (۲۰۰۴) بیان می کند که تا قبل از سال ۲۰۰۰ بیش از 700 تحقیقکمی در حیطه رابطه بین معنویت و مذهب با سلامت روان صورت گرفته است که نزدیک به ۵۰۰ مورد از آنها وجود رابطه بین مذهبی بودن با سلامت روان و حمایت اجتماعی را تأیید کرده اند. نکته قابل توجه دیگر این است که تنها در فاصله سال های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۲ بیش از۱۱۰۰ پژوهش و بازنگری در این حیطه منتشر شده است (چراغی و مولوی، ۱۳۸۵). این مسأله نشان دهنده ی افزایش علاقه محققان به بررسی در حیطه ی مورد نظر است.
 
وی با تحلیل پژوهش های موجود در این زمینه به نتایج زیر نایل گردید:
 
از ۱۱۴ تحقیق کمی انجام شده که به بررسی رابطه بین دینداری با هیجانات مثبت و روابط اجتماعی مناسب پرداخته بودند، ۹۱ مورد وجود رابطه ی معنادار و مثبت بین آنها را تأیید کردند.
-از ۱۶ تحقیق انجام شده در مورد رابطه ی بین مذهبی بودن با هدف و معنا در زندگی، ۱۵ مورد گزارش کردند که بین این دو مقوله رابطه وجود دارد.
-35تحقیق از ۳۸ تحقیق نشان دادند که بین دینداری با ثبات و رضایت از زندگی زناشویی رابطه مثبت وجود دارد.
-۱۹ تحقیق از ۲۰ تحقیق انجام شده حاکی از وجود رابطه مثبت بین دیداری با حمایت اجتماعی بودند.
-در مورد رابطه ی مذهبی بودن و افسردگی ۹۳ تحقیق انجام شده بود که ۶۰ مورد از آنها نشان دادند بین آنها رابطه معکوسی وجود دارد.
- ۶۸ پژوهش در زمینه ی گرایش به خودکشی، اقدام به خودکشی و موفقیت آمیز بودن خودکشی و ارتباط آنها با خودکشی صورت گرفته بود که ۵۷ مورد از آنها گزارش دادند افراد با گرایش های مذهبی قوی تر، نسبت به خود کشی نگرش های منفی داشته و اقدام به خودکشی کمتری داشته اند.
-۳۵ پژوهش از ۶۹ پژوهش نشان دادند که نشانه های اضطراب با مذهب رابطه منفی را دارن.د
-در ۹۸ تحقیق از ۱۲۰ تحقیق گزارش شده بود که بین مذهب با الکلسم و سوء مصرف مواد رابطه منفی وجود دارد.
در ایران نیز تحقیقاتی به منظور بررسی رابطه بین باورهای معنوی و مذهبی با سلامت روان انجام گرفته است که در ادامه چند نمونه از آنها ذکر می شود.
 

نقش معنویت و مذهب در سلامت روان

 نتایج تحقیق بهرامی(۱۳۸۱) نشان داده است که بین جهت گیری مذهبی و عزت نفس همبستگی مثبت بالایی وجود دارد. همچنین نمرات جهت گیری مذهبی و دو جنبه حالت و رگه ی اضطراب دارای رابطه معکوس بودند. وی بیان می کند که مذهب قادر است نقش درونی در تأمین سلامت روانی افراد ایفا نماید. از طرفی، چارچوب های مرجع مذهبی، همچون مکانیزم های مقابله ای، عزت نفس و اضطراب را کنترل می نماید.
 
میر زمانی و محمدی (۱۳۸۰) نیز ارزش های مذهبی تعدادی از بیماران روانی را مورد بررسی قرار داده اند. آنها در این مطالعه از آزمون ارزش های مذهبی آلپورت برای سنجش ارزشهای مذهبی و 90-SCL برای سنجش علایم روانی استفاده کرده اند. نتایج تحقیق آنها نشان داد که ارزش مذهبی در بیماران روانی به شکل معناداری کمتر از افراد گروه کنترل است. از دیگر یافته های تحقیق مذکور این بود که بین شدت اضطراب و افسردگی و ارزش های مذهبی همبستگی منفی و معناداری مشاهده شد. نتایج تحقیق خدایاری فرد (۱۳۸۰) نیز حاکی از وجود رابطه ای مثبت و معنادار بین مذهبی بودن و سلامت روانی و جسمانی است. از طرف دیگر، آنها دریافتند که مذهب می تواند در مقابله با عوامل فشارزا کمک شایانی به فرد بنماید.
 
اسلامی و همکاران (۱۳۷۸) نیز به بررسی رابطه ی بین افسردگی و نگرش های مذهبی در دانش آموزان پرداختند. نتایج تحقیق آنها نیز مؤید وجود رابطه معکوس بین شدت افسردگی و نمرات آزمون نگرش های مذهبی بود. از دیگر یافته های این تحقیق این بود که تفاوت معناداری در میزان جهت گیری مذهبی و افسردگی در دانش آموزان دختر و پسر وجود ندارد.

رابطه بین سلامت جسمانی و دینداری نیز توسط برخی از محققان مورد بررسی قرار گرفته است. موئلر (۱۹۹۸) نشان داد که عقاید مذهبی و معنویات با سطح بالای کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به سرطان، ایدز، ناراحتی های قلبی، قطع عضو و آسیب نخاعی همراه است.
 
فیتچت، ریبارکزی، در مارکو و نیکلاس (۱۹۹۹) نیز گزارش گرده اند که مذهب اگر چه در تسریع بهبودی جسمی افراد قطع نخاعی یا سازگاری آنها با شرایط خود تأکیدی ندارد، اما در افرادی که بهبودی کمی داشته اند، به عنوان تسلی بخش عمل می کند.
 
کوئنیگ (۱۹۹۸) نیز در تحقیقی از ۳۸ بیمار بستری یک سوال باز پاسخ را پرسید که مضمون آن عبارت بود از: مهمترین عاملی که آنها را در مقابله با بیماری توانا ساخته بود چیست؟ حدود 3/42 % از این افراد در پاسخ ایمان مذهبی را مطرح کرده بودند.
 
تحقیقات ابراهیمی(۱۳۸۶)، فقیهی و همکاران (۱۳۸۱)، سادات الهی، معلمی، یعقوبی و مهدوی (۱۳۸۱)، خدایاری فرد (۱۳۷۹)، دوستدار قلی (۱۳۷۹)، عرب ور (۱۳۷۷) و جان بزرگی (۱۳۷۹) نیز حاکی از اثربخشی روان درمانی های مبتنی بر مذهب در درمان اختلالات خلقی و اضطرابی بوده است.
 
با توجه به نتایج تحقیقات انجام شده در مورد ارتباط دینداری و سلامت روانی و اجتماعی می توان چنین نتیجه گرفت که بین گرایش های دینی افراد و سلامت جسمانی و روانی رابطه وجود دارد. از طرفی، موفقیت آمیز بودن درمان های اختلالات روانی مبتنی بر مذهب نیز مؤید رابطه ی معکوس بین اختلالات روانی و دینداری است.
 
منبع: کتاب معنویت درمانی. سیدرضا میرمهدی، مجید صفاری نیا و احسان شریفی. صص 120-123، انتشارات آوای نور، سوم. 1396.

رابطه سلامت روان با معنویت و مذهب (بخش اول)

رابطه سلامت روان با معنویت و مذهب (بخش اول)

یکی از عوامل موثر بر سلامت روان، معنویت و مذهب هست. گمشده انسان دوران پست مدرن، همانا معنویت و مذهب هست. با ما همراه باشید تا با رابطه سلامت روان با معنویت و مذهب بیشتر آشنا شوید.

رابطه سلامت روان با معنویت و مذهب (بخش اول)

سلامت روان ارتباط مستقیمی با معنویت و مذهب دارد. 
 

رابطه سلامت روان با معنویت و مذهب

در قرن بیستم اعتقاد غالب دانشمندان بالینی بر این بود که دین عاملی منفی در بهداشت روانی و یا حداکثر عاملی خنثی است. این اعتقاد ریشه در افکار فروید داشت که معتقد بود اعتقادات مذهبی نوعی مکانیسم دفاعی هستند که زایده ی نیاز فرد به تحمل پذیر کردن تنهایی اوست (چراغی و مولوی، ۱۳۸۵).
 
بنابراین، در تمام طول قرن بیستم اصول و مقوله های معنوی در بیشتر انواع درمان ها به عنوان موضوعاتی ممنوعه مطرح بودند (کامر، ۲۰۰۵). اریک فروم (۱۹۵۰، به نقل از میلر، ۲۰۰۳) نیز بر این باور بود که مذهب مستبدانه و بی انعطاف در فرد حالت نوروز ایجاد می کند، اما دین انسان گرایانه و خوش بینانه باعث رشد استعدادهای فرد و ارتقای سطح سلامتی وی می گردد.
 
اما در حال حاضر شاهد آن هستیم که از یکسو، بنیادگرایی در سراسر جهان جانی تازه گرفته و از دیگر سو، علاقه به معنویت به یکباره افزایش یافته است، تا جایی که سلیگمن قرن ۲۱ را قرن آشتی دین و روان شناسی می داند و به طرح مسائل معنوی در چهارچوب روانشناسی مثبت می پردازد (کلانتری، ۱۳۸۵).
 

مفهوم سلامت روان

 فرهنگ بزرگ لاروس، بهداشت روانی را «استعداد روان برای کار کردن هماهنگ، خوشایند و مؤثر، انعطاف پذیری در موقعیت های دشوار و توانا بودن برای بازیابی خود» تعریف می کند (به نقل از ایزدی و یعقوبی، ۱۳۸۷). با توجه به تعریف فوق اهمیت رابطه این دو متغیر هر چه بیشتر پر رنگ تر می شود.
 

ابعاد دین و سلامت روان

کوئنیگ (۲۰۰۴) که تحقیقات زیادی بر روی رابطه ی بین معنویت و مذهب با سلامت روان انجام داده است، اظهار می کند که همیشه باورهای مذهبی با سلامت روان همراه نیست. گاهی متخصصان بالینی با مراجعانی مذهبی برخورد می کنند که دچار احساس گناه، نشخوارهای فکری، نگرانی و احساس طردشدگی هستند که این امر می تواند به واسطه محتوای باورهای دینی ایجاد شود.
 
کیم و همکاران (۲۰۰۴) سعی کردند رابطه بین معنویت و سلامت روان را تبیین نمایند. آنها نتیجه گرفتند رابطه معنویت و آشفتگی های روانی مانند یک  Uمعکوس است؛ بدین ترتیب که افرادی که نمره خیلی بالا یا خیلی پائین در پرسشنامه معنویت کسب کرده بودند، نسبت به افرادی که نمره متوسطی به دست آورده بودند، احساسات مثبت بیشتری مانند شوخ طبعی و اعتماد به نفس و هیجانات منفی کمتری مثل خصومت و غم را تجربه می کنند.
 
تحقیقات انجام شده نشان داده اند که معنویت نه تنها بر حالات خلقی و سلامت روانی افراد موثر است، بلکه شرایط جسمانی آنها را نیز بهبود می بخشد. کوئینگ (۲۰۰۴) بیان می کند که افرادی با میزان معنویت بالا دارای کار کرد ایمنی بهتر و غدد درون ریز منظم تری هستند. وی بر اساس تحقیقاتی که انجام داده، بر این باور است که افراد معنوی کمتر به واسطه ی سرطان می میرند. از طرفی بیان می کند که شیوع بیمار های کرونری قلب در افراد با گرایش های معنوی قویتر، کمتر است و این امر با رفتارهای سالم در این افراد مثل پایین بودن مصرف سیگار، ورزش کردن، مصرف کلسترول کمتر و بهداشت خوب ارتباط دارد. او گزارش می دهد که ۱۲ مطالعه از ۱۴ مطالعه نشان داده اند که بین معنویت و فشار خود طبیعی ارتباط وجود دارد.
 
کوئنیگ (۲۰۰۴) در تبین وجود ارتباط بین معنویت و سلامت جسمانی معتقد است که معنویت هیجانات و کارکردهای اجتماعی فرد را تحت تأثیر قرار داده و این امر نیز به نوبه ی خود سیستم ایمنی و غدد درون ریز وی را متأثر می سازد. بنابراین، باورها و اعمال معنوی با رفتارهای سالم، کارکرد ایمنی قویتر و شرایط قلبی عروقی بهتر و عمر طولانی تر همراه است.
 
افراد مذهبی خود را تحت حمایت و لطف همه جانبه خداوند، بزرگترین نیروی موجود می بینند و بدین ترتیب احساس اطمینان، آرامش و لذت معنوی عمیقی به ایشان دست می دهد. فرد مذهبی با همنوعان و اطرافین خود رابطه ی خوب و مبتنی بر احترام متقابل و محبت برقرار می کند (کروز، ۲۰۰۳).
 

دلایل تبیین رابطه بین مذهب و سلامت روان

کوئنیگ (۲۰۰۴) حداقل ۱۰ دلیل برای تبیین رابطه بین مذهب و سلامت روان ارایه می کند که به شرح زیر هستند:
 
مذهب باعث ایجاد نگرش مثبت نسبت به دنیا در فرد می شود و او را در مقابل رویدادهای ناگوار زندگی مثل فقدان یا بیماری یاری می رساند.
 
1.مذهب به زندگی فرد معنا و هدف می دهد. داشتن معنا و هدف در زندگی نشان دهنده ی سلامت روان است و باعث افزایش توانایی فرد در انجام کارها می شود. افراد مذهبی با حوادث آسیب زای زندگی که قابل پذیرش نیستند، راحت تر سازگار می شوند.
 
۲مذهب باعث ایجاد امید در فرد می شود. امید باعث ایجاد انگیزه و انرژی در فرد می شود که او را به بهتر شدن اوضاع زندگی امیدوار می کنند.
 
٣افراد مذهبی احساس آزادی شخصی بیشتری نسبت به دیگران می کنند. آنها وابستگی عاطفی کمتری به اطرافیان دارند.
 
۴در افراد مذهبی به واسطه دعا کردن احساس کنترل ایجاد می شود؛ به این گونه که دعا کردن باعث احساس غیر مستقیم کنترل بر شرایط به ظاهر غیر قابل تغییر و ناگوار می شود.
 
۵افراد مذهبی از شخصیت های دینی که رنج بسیار کشیده اند، الگوبرداری می کنند و این مسئله باعث افزایش تحمل و پذیرش موقعیت های غیر قابل تغییر در آنها می شود.
 
۶افراد مذهبی از الگوی تصمیم گیری خاصی استفاده می کنند. این الگو فرد را در جهت افزایش تصمیم گیری های مفید برای اطرافیان و خود و کاهش تقسیم گیری های خودمخرب سوق می دهد، و این امر تا حدی از شدت استرس های زندگی می کاهد.
 
۷مذهب تنها طبع پاسخگو به سوالات نهایی است؛ به ویژه در موارد اضطراری که علم قادر نیست به فرد کمک کند. این مسأله به خصوص در موارد جدی مثل بیماری های لاعلاج از اهمیت خاصی برخوردار است.
 
۸مذهب باعث برخورداری فرد از حمایت اجتماعی بیشتر می شود. این امر به سبب ارتباط فرد با جامعه مذهبی، روحانیون و حتی خداوند ایجاد می شود.

ادامه دارد...

منبع: کتاب معنویت درمانی. سیدرضا میرمهدی، مجید صفاری نیا و احسان شریفی. صص 117-120، انتشارات آوای نور، سوم. 1396.