وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام
وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام

پادشاه پیر و امتحان فرزندانش

پادشاه پیر و امتحان فرزندانش




پادشاه پیری بود که می ­خواست یکی از سه پسر خود را برای سلطنت آینده انتخاب کند. روزی سه شاهزاده را صدا کرد و به هر سه نفر مبلغ یکسانی پول داد و از آنها خواست که قبل از عصر همین روز، چیزی بخرند و با آنها یک اتاق را پر کنند.


شاهزاده اول بسیار فکر کرد و با تمام پول برگ نیشکر خرید. اما با این برگها فقط یک سوم اتاق را پر کرد. شاهزاده دوم با این پول پوشال ارزنتر خرید. اما با این پوشال­ها فقط نیمی از اتاق را پر کرد. نزدیک بود آسمان تاریک شود. شاهزاده کوچک با دست خالی برگشت.


دیگران بسیار تعجب کردند و از او پرسیدند: تو چه خریده ­ای؟ او گفت در راه یک یتیم را دیدم که شمع می­ فروخت. همه پول را به او دادم و فقط چند شمع را خریدم. اما وقتی که شمع ­ها را روشن کرد، نور آنها همه اتاق را روشن کرد