ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
نقابی برای پنهان کردن
یک عده رزمیکار از دیاری دور به دهکده شیوانا آمدند و رئیس گروه از شیوانا خواست تا امکان برگزاری یک مسابقه رزمی بین گروه او و شاگردان رزمی کار مدرسه شیوانا را فراهم سازد تا قدرت رزمیکارها با یکدیگر سنجیده شود.
وقتی زمان مبارزه فرارسید شاگردان متوجه شدند که رزمیکاران غریبه به صورت خود نقاب زده و بدن خود را به رنگهای ترسناکی درآوردهاند. از دیدن این چهرههای رعبآور، ترس و دلهره در دل شاگردان مدرسه افتاد و آنها نزد شیوانا آمدند و راه چاره طلبیدند.
شیوانا نگاهی به بدن نقاشی شده و نقابهای ترسناک رزمیکاران غریبه انداخت و با خنده گفت: چقدر سادهاید! آنها اگر چیزی در چنته داشتند و ماهر بودند دیگر نیازی به لباس و پوشش اضافی و نقاب برای پنهان شدن نداشتند. برعکس با افتخار چهره واقعی خود را نشان میدادند و بدون هیچ پوشش اضافی با لباس معمولی ظاهر میشدند تا همه قیافه آنها را به خاطر بسپارند.
وقتی میبینید یک شخص نقاب میزند و چهره واقعی خود را زیر آرایش و رنگ پنهان میکند بدانید که از چیزی میترسد و میخواهد زیر نقاب، آن چیز را مخفی کند تا شما این ترس را نبینید. با شجاعت و اقتدار مبارزه کنید و حریفان را بر اساس حرکات و روش مبارزه و نه قیافه و شکل ظاهر ارزیابی کنید.
مبارزه شروع شد و شاگردان شیوانا در همان دور اول تمام رزمیکاران غریبه را وادار به قبول شکست کردند. مبارزه که به پایان رسید، رییس رزمیکاران غریبه نزد شیوانا آمد و با شرمندگی گفت: این اولین جایی است که مردم اینگونه با ما برخورد میکردند.
بد نیست بدانید که در تمام شهرها و روستاهایی که سر راهمان بود، رزمیکاران محلی به محض اینکه ما را در قیافه و آرایش ترسناکمان میدیدند میدان را واگذار میکردند و تسلیم میشدند. اما اینجا همه خوب جنگیدند و ما را به راحتی شکست دادند. دلیلش چه بود؟
شیوانا تبسمی کرد و گفت: آنها خیلی ساده توانستند چهره واقعی پشت نقاب شما را ببینند. برای همین دیگر ترسناک نبودید.