وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام
وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام

می توانی او را مادر صدا کنی

می توانی او را مادر صدا کنی


کودکی که آماده تولد بود، نزد خدا رفت و پرسید. می­ گویند فردا شما مرا به زمین می ­فرستید اما من به این کوچکی بدون هیچ کمکی چگونه می ­توانم برای زندگی به آنجا بروم؟

خداوند پاسخ داد: از بین تعداد بسیاری از فرشتگان من یکی را برای تو در نظر گرفته ­ام، او از تو نگهداری خواهد کرد.

اما کودک هنوز مطمئن نبود که می­ خواهد برود یا نه؟ اما اینجا در بهشت من هیچ کاری جز خندیدن و آواز خواندن ندارم و اینها برای شادی من کافی هستند.

خداوند لبخند زد، فرشته تو برایت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد. تو عشق او را احساس خواهی کرد کرد و شاد خواهی بود.

کودک ادامه داد: من چطور می ­توانم بفهمم مردم چه می ­گویند وقتی زبان آنها نمی ­دانم.

خداوند او را نوازش کرد و گفت: فرشته تو زیباترین و شیرین ­ترین واژهایی را ممکن است بشنوی در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوری به تو یاد خواهد داد که چگونه صحبت کنی.

کودک با ناراحتی گفت: وقتی می­ خواهم با شما صحبت کنم؟

اما خدا برای این سئوال هم پاسخی داشت؟ فراشته ­ات دست هایت را در کنار هم قرار خواهد داد و به تو یاد خواهد داد که چگونه دعا کنی.

کودک سرش را برگرداند و پرسید، شنیده ­ام که در زمین انسانهای بدی هم زندگی می­ کنند، چه کسی از من محافظت خواهد کرد؟

فراشته ­ات از تو محافظت خواهد، حتی اگر به قیمت جانش تمام شود.

کودک با نگرانی ادامه داد، من همیشه به این دلیل که دیگر نمی ­توانم شما را ببینم ناراحت خواهم بود.

خداوند لبخند زد گفت: فرشته ­ات همیشه درباره من با تو صحبت خواهد کرد و به تو راه بازگشت نزد من را خواهد آموخت، گرچه من همیشه در کنار تو خواهم بود.

کودک می­ دانست که باید به زودی سفرش را آغاز کند. او به آرامی یک سئوال دیگر از خدا پرسید: خدایا اگر من باید همین حالا بروم، نام فرشته ­ام را به من بگو؟

خداوند شانه او را نوازش کرد و پاسخ داد: نام فرشته­ ات اهمیتی ندارد. می­ توانی او را مادر صدا کنی.