وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام
وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام

میز ریاست

میز ریاست


پشت میز ریاستم لم داده بودم. پیرمرد مدتی بود منتظر موافقت من با درخواستش بود. چهره آرامش مجبورم کرد خیلی معطلش نکنم، موافقتنامه رو با غرور امضاء کردم و از اون جایی که حدس می ­زدم خوندن و نوشتن ندونه با اشاره به جوهر روی میز بهش فهموندم که اثر انگشتش روی نامه لازمه.

با متانت خاصی قلم زیباشو از جیبش بیرون آورد و با خط خوشی نامشو نوشت و امضاء کرد. کمی خودمو جمع و جور کردم و مجذوب خط خوشش بودم که نامش توجهمو جلب کرد، آموزگار کلاس اول دبستانم بود...