ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
غم و شادی
در دستانم دو جعبه دارم که خدا آنها را به من هدیه داده است. او به من گفت: غمهایت را در جعبه سیاه و شادی هایت را در جعبه طلایی جمع کن. من نیز چنین کردم و غمهایم را در جعبه سیاه ریختم و شادی هایم را در جعبه طلایی!
با وجود اینکه جعبه طلایی روز به روز سنگین تر می شد اما از وزن جعبه سیاه کاسته می شد! در جعبه سیاه را باز کردم و با تعجب دیدم که ته آن سوراخ است! جعبه را به خدا نشان دادم و گفتم: پس غم های من کجا هستند؟!
خداوند لبخندی زد و گفت: غم های تو اینجا هستند، نزد من!
از او پرسیدم: خدایا، چرا ای
ن جعبه ها را به من دادی؟ چرا این جعبه طلایی و این جعبه سیاه سوراخ را؟
و خدا فرمود: بنده عزیزم، جعبه طلایی مال آنست که قدر شادی هایت را بدانی و جعبه سیاه، تا غمهایت را رها کنی!