ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
ساخت انسان مساوی با ساخت جهان
پدر روزنامه می خواند، اما پسر کوچکش مدام مزاحمش می شد. حوصله پدر سر رفت و صفحه ای از روزنامه را که نقشه جهان را نمایش می داد جدا و قطعه قطعه کرد و به پسرش داد، بیا! کاری برایت دارم. یک نقشه دنیا به تو می دهم، ببینم می توانی آن را دقیقا همانطور که هست بچینی؟ و دوباره سراغ روزنامه اش رفت. می دانست پسرش تمام روز گرفتار این کار است.
اما یک ربع ساعت بعد پسرک با نقشه کامل برگشت. پدر با تعجب پرسید: مادرت به تو جغرافی یاد داده؟
پسر جواب داد: جغرافی دیگر چیست؟
پدر پرسید: پس چگونه توانستی این نقشه دنیا را بچینی؟
پسر گفت: اتفاقا پشت همین صفحه تصویری از یک آدم بود. وقتی توانستم آن آدم را دوباره بسازم دنیا را هم دوباره ساختم.
پدر روزنامه می خواند . اما پسر کوچکش مدام مزاحمش می شد . حوصلهء پدر سر رفت و صفحه ای از روزنامه را که نقشهء جهان را نمایش می داد جدا و قطعه قطعه کرد و به پسرش داد .
بیا ! کاری برایت دارم . یک نقشهء دنیا به تو می دهم . ببینم می توانی آن را دقیقا همان طور که هست بچینی ؟
و دوباره سراغ روزنامه اش رفت . می دانست پسرش تمام روز گرفتار این کار است . اما یک ربع ساعت بعد پسرک با نقشهء کامل برگشت .
پدر با تعجب پرسید : مادرت به تو جغرافی یاد داده ؟
پسر جواب داد : جغرافی دیگر چیست ؟
پدر پرسید : پس چگونه توانستی این نقشهء دنیا را بچینی ؟
پسر گفت : اتفاقا پشت همین صفحه تصویری از یک آدم بود . وقتی توانستم آن آدم را دوباره بسازم دنیا را هم دوباره ساختم .