ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
میگن رضاخان شبها توی خیابون های طهران می گشته و به امورات نظامی کشور رسیدگی می کرده.
یک شبی که داشته توی خبایون ها گشت می زده می بینه یک درجه دار نظامی داره مست و پاتیل توی خیابون تلو تلو می خوره و راه میره .
رضاخان به راننده اش میگه وایسا این نظامی را سوار کن ببینم کیه که با این وضع داره توی خیابون تلو تلو می خوره !
راننده درجه دار را سوار میکنه و میشینه جلو ، رضاخان هم عقب نشسته بوده !
رضاخان شروع میکنه سوال کردن و می پرسه :
سربازی ؟
نظامی : برو بالاتر
گروهبانی ؟
نظامی : برو بالاتر
سروانی ؟
نظامی : برو بالاتر
سرگردی ؟
نظامی : برو بالاتر
سرهنگی ؟
نظامی میگه بزن قدش .
نظامی هم بعد از سوال و جواب رضاخان شروع میکنه به سوال کردن
سربازی ؟
رضاخان : برو بالاتر
گروهبانی ؟
رضاخان : برو بالاتر
سروانی ؟
رضاخان : برو بالاتر
سرگردی ؟
رضاخان : برو بالاتر
سرهنگی ؟
رضاخان : برو بالاتر
تیمساری ؟
رضاخان : برو بالاتر
سپهبد ؟
رضاخان : برو بالاتر
ارتشبدی ؟
رضاخان : برو بالاتر
رضاخانی ؟
رضاخان : بزن قدش !
نظامی فرو میره توی صندلی ماشین و حالا رضاخان می پرسه
ترسیدی ؟
نظامی : برو بالاتر
شاشیدی ؟
نظامی : برو بالاتر
ر....ی ؟
نظامی : بزن قدش !