ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
مرد گفت : اى پیامبر خدا ! این زن من است و او را مشکلى نیست . زنى درستکار است ، اما دوست دارم از او جدا شوم .
گفت : به هر حال ، به من بگو که او را چه مى شود ؟
مرد گفت : بى آن که کهن سال باشد ، چهره اش بى طراوت است .
گفت : اى زن ! آیا دوست دارى دیگر بار ، چهره ات پرطراوت شود ؟
زن گفت : آرى .
به او گفت : چون غذا مى خورى ، از سیر شدن حذر کن ، زیرا اگر غذا بر سینه سنگینى کند و از اندازه افزون شود ، طراوت چهره از میان مى رود .
آن زن چنان کرد و دیگر بار ، چهره اش طروات یافت .