وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام
وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام

راز طراوت چهره

راز طراوت چهره


حضرت عیسى ، از شهرى گذر کرد که در آن ، مرد و زنى به یکدیگر فریاد مى کشیدند . پرسید : شما را چه شده است ؟

مرد گفت : اى پیامبر خدا ! این زن من است و او را مشکلى نیست . زنى درستکار است ، اما دوست دارم از او جدا شوم .

گفت : به هر حال ، به من بگو که او را چه مى شود ؟

مرد گفت : بى آن که کهن سال باشد ، چهره اش بى طراوت است .

گفت : اى زن ! آیا دوست دارى دیگر بار ، چهره ات پرطراوت شود ؟

زن گفت : آرى .

به او گفت : چون غذا مى خورى ، از سیر شدن حذر کن ، زیرا اگر غذا بر سینه سنگینى کند و از اندازه افزون شود ، طراوت چهره از میان مى رود .

آن زن چنان کرد و دیگر بار ، چهره اش طروات یافت .

راز طراوت چهره

راز طراوت چهره



پیامبر خدا(صلى الله علیه و آله و سلم): برادرم عیسى، از شهرى گذر کرد که در آن مرد و زنى به یکدیگر فریاد می کشیدند. پرسید: شما را چه شده است؟

مرد گفت: اى پیامبر خدا! این، زن من است و او را مشکلى نیست، زنى درستکار است، اما دوست دارم از او جدا شوم.

گفت: به هر حال، به من بگو که او را چه می شود؟

مرد گفت: بى آن که کهن سال باشد، چهره اش بى طراوت است.

گفت: اى زن! آیا دوست دارى دیگر بار چهره ­ات پرطراوت شود؟

زن گفت: آرى.

به او گفت: چون غذا می خورى، از سیر شدن حذر کن، زیرا اگر غذا بر سینه سنگینى کند و از اندازه افزون شود، طراوت چهره از میان می رود. آن زن چنان کرد و دیگر بار چهره ­اش طروات یافت.