وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام
وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام

خواب غفلت

حرص و طمع به جانم افتاده بود و آن قدر غرق پول حرام شده بودم که از واقعیت های زندگی غافل ماندم. افسوس زمانی از خواب غفلت بیدار شدم که دیگر زندگی ام را از دست داده ام و راه برگشتی ندارم.

مرد ۴۸ساله درحالی که از شدت ناراحتی سرش را بین دستانش گرفته بود با صدایی بغض گرفته افزود: کارمند یک شرکت بزرگ هستم و حدود ۴سال قبل با توجه به پیشنهاد کاری بسیار خوبی که از یکی از شهرهای جنوبی کشور داشتم به آن منطقه نقل مکان کردم. البته من خانواده ام را همراه خودم نبردم و روزهای اول خیلی دلتنگ همسر و فرزندانم می شدم اما با پول زیادی که به عنوان دستمزد دریافت می کردم کم کم به شرایط جدید زندگی ام عادت کردم و در واقع خانواده ام را از نظر عاطفی و احساسی از یاد بردم.

متاسفانه پس از گذشت مدتی درگیر زد و بندهای غیرقانونی شدم و درآمدم با دریافت رشوه های آن چنانی چند برابر شد. طمع پول زیاد و بادآورده باعث شد تا هر ۲ یا ۳ماه برای دیدن خانواده ام به مشهد بیایم و فقط خوشحال بودم که حساب بانکی همسر و فرزندانم را پر از پول کرده ام و آن ها زندگی مجلل و مرفهی دارند.

اما واقعیت این است که خانه ای در مسیر سیلاب ساخته بودم و نمی فهمیدم که پول حرام خیر نمی کند. شاید باور نکنید زمانی که با من تماس گرفتند و خبر دستگیری همسرم و دخترم را به اتهام رابطه نامشروع و سرقت به عنف به من دادند سرم سوت کشید و تازه متوجه شدم چه قدر از قافله زندگی عقب مانده ام.

مرد پشیمان در دایره اجتماعی کلانتری نواب صفوی مشهد گفت: در این مدت که خانواده ام را با ثروت بادآورده تنها گذاشته ام آن ها به ورطه خطا رفته اند و دست به برقراری ارتباط مخفیانه با ۲جوان خلافکار دست زده اند.

آن چه بیشتر از همه مرا عذاب می دهد این است که همسر و دخترم با اسکناس هایی که من با استرس و از راه غیرقانونی برایشان می فرستادم دنبال عیاشی و خوشگذرانی رفته اند و این است عاقبت کسی که لقمه حرام به خانه اش می برد. خوب می دانم که بازنده واقعی هستم چون خودم نیز در مدتی که دور از خانواده بوده ام در اثر رفت و آمد با افراد ناباب به مواد مخدر و مشروبات الکلی مبادرت کرده بودم .