ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
خراب شدن ماشین در جنگل تاریک
این داستان رو دوستم برام تعریف کرده و قسم میخورد که واقعیه : دوستم تعریف می کرد که یک شب موقع برگشتن از ده پدری تو شمال طرف اردبیل ، جای اینکه از جاده اصلی بیاد ، یاد باباش افتاده که میگفت : جاده قدیمی باصفاتره و از وسط جنگل رد میشه !
اینطوری تعریف میکنه : من احمق حرف بابام رو باور کردم و پیچیدم تو خاکی . 20 کیلومتر از جاده دور شده بودم که یهو ماشینم خاموش شد و هر کاری کردم روشن نمی شد . وسط جنگل ، داره شب میشه ، نم بارون هم گرفت .
اومدم بیرون یکمی با موتور ور رفتم دیدم نه میبینم ، نه از موتور ماشین سر در میارم !! راه افتادم تو دل جنگل ، راست جاده خاکی رو کرفتم و مسیرم رو ادامه دادم . دیگه بارون حسابی تند شده بود . با یه صدایی برگشتم ، دیدم یه ماشین خیلی آرام و بی صدا بغل دستم وایساد . من هم بی معطلی پریدم توش .
اینقدر خیس شده بودم که به فکر اینکه توی ماشینو نیگا کنم هم نبودم . وقتی روی صندلی عقب جا گرفتم ، سرم رو آوردم بالا واسه تشکر ، دیدم هیشکی پشت فرمون و صندلی جلو نیست !! خیلی ترسیدم ! داشتم به خودم میومدم که ماشین یهو همونطور بی صدا راه افتاد .
هنوز خودم رو جفت و جور نکرده بودم که تو یه نور رعد و برق دیدم یه پیچ جلومونه ! تمام تنم یخ کرده بود . نمیتونستم حتی جیغ بکشم ، ماشین هم همینطور داشت میرفت طرف دره . تو لحظههای آخر خودم رو به خدا اینقدر نزدیک دیدم که بابا بزرگ خدا بیامرزم اومد جلو چشمم .
تو لحظههای آخر ، یه دست از بیرون پنجره ، اومد تو و فرمون رو چرخوند به سمت جاده نفهمیدم چه مدت گذشت تا به خودم اومدم . ولی هر دفعه که ماشین به سمت دره یا کوه میرفت ، یه دست میومد و فرمون رو میپیچوند .
از دور یه نوری رو دیدم و حتی یک ثانیه هم تردید به خودم راه ندادم . در رو باز کردم و خودم رو انداختم بیرون . اینقدر تند می دویدم که هوا کم آورده بودم . دویدم به سمت آبادی که نور ازش میومد رفتم توی قهوه خونه و ولو شدم رو زمین .
بعد از اینکه به هوش اومدم جریان رو تعریف کردم ، وقتی تموم شد ، تا چند ثانیه همه ساکت بودند ! یهو در قهوه خونه باز شد و دو نفر خیس اومدن تو ، یکیشون داد زد : ممد نیگا ! این همون احمقیه که وقتی ما داشتیم ماشینو هل میدادیم سوار شده بود !!!؟