وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام
وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام

تنبل

تنبل


تنبلی از کنار چاهی می­ گذشت که صدایی را از ته چاه شنید که فریاد می ­زد: کمک کمک، من در چاه افتاده ­ام، یکی بیاید مرا از چاه بیرون بیاورد. تنبل به داخل چاه نگاه کرد، دید شخصی در چاه افتاده، پس فریاد زد: ناراحت نباش الان کمکت می کنم.

در همین وقت تنبل هر چه خوراکی در دست داشت به داخل چاه ریخت، سپس قبایش را درآورد و به درون چاه انداخت و پس از آن کفشهایش را بیرون آورد و توی چاه انداخت و گفت: آذوقه برایت ریختم که آنجا گرسنه نمانی و قبایم را انداختم تا سرما نخوری و کفشهایم را برایت فرستادم تا پابرهنه نمانی تا وقتی که کسی پیدا شود و تو را از چاه بیرون آورد .