ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
تلخی گوش و شوری آب چشم
ابن ابى لیلى که یکى از دوستان امام جعفر صادق علیه السلام است ، حکایت نماید : روزى به همراه نعمان کوفى به محضر مبارک آن حضرت وارد شدیم ، حضرت به من فرمود : این شخص کیست؟
عرض کردم : مردى از اهالى کوفه به نام نعمان مى باشد ، که صاحب راءى و داراى نفوذ کلام است .
حضرت فرمود : آیا همان کسى است که با راءى و نظریّه خود ، چیزها را با یکدیگر قیاس مى کند ؟
عرض کردم : بلى .
پس حضرت به او خطاب نمود و فرمود : اى نعمان ! آیا مى توانى سرت را با سایر اعضاء بدن خود قیاس نمائى ؟
نعمان پاسخ داد : خیر .
حضرت فرمود : کار خوبى نمى کنى ، و سپس افزود : آیا مى شناسى کلمه اى را که اوّلش کفر و آخرش ایمان باشد ؟
جواب گفت : خیر .
امام علیه السلام پرسید : آیا نسبت به شورى آب چشم و تلخى مایع چسبناک گوش و رطوبت حلقوم و بى مزّه بودن آب دهان شناختى دارى ؟
اظهار داشت : خیر .
ابن ابى لیلى مى گوید : من به حضور آن حضرت عرضه داشتم : فدایت شوم ، شما خود ، پاسخ آن ها را براى ما بیان فرما تا بهره مند گردیم .
بنابراین حضرت صادق علیه السلام در جواب فرمود : همانا خداوند متعال چشم انسان را از پیه و چربى آفریده است و چنانچه آن مایع شور مزّه ، در آن نمى بود پیه ها زود فاسد مى شد . و همچنین خاصیّت دیگر آن ، این است که اگر چیزى در چشم برود به وسیله شورى آب آن نابود مى شود و آسیبى به چشم نمى رسد .
و خداوند در گوش ، تلخى قرار داد تا آن که مانع از ورود حشرات و خزندگان به مغز سر انسان باشد .
و بى مزّه بودن آب دهان ، موجب فهمیدن مزّه اشیاء خواهد بود ، و نیز به وسیله رطوبت حلق به آسانى اخلاط سر و سینه خارج مى گردد .
و امّا آن کلمه اى که اوّلش کفر و آخرش ایمان مى باشد : جمله ( لا إله إلاّ اللّه ) است ، که اوّل آن ( لا اله ) یعنى ، هیچ خدائى و خالقى وجود ندارد و آخرش ( الاّ اللّه ) است ، یعنى ، مگر خداى یکتا و بى همتا .
منبع : وبلاگ چهارده معصوم