وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام
وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام

تعریف اصول دین:

تعریف اصول دین:


"اصول" جمع "اصل" و از ریشه "اصل ـ یاصل) به معنای "تَه" و "بن" است (المنجد (عربی به فارسی): ج1، ص 24). اصطلاح "اصول دین" اصطلاحى‌ کلامى‌ است و به‌ مجموعه‌ باورهایى‌ اطلاق می شود که‌ اساس‌ دین‌ اسلام‌ را تشکیل‌ مى‌دهند و انکار هر یک‌ از آنها موجوب خروج از دین می شود. بطور کلی اعتقادات دینی را می توان به دو بخش تقسیم نمود:


‌أ. بخش عقیده ای و نظری که اساس و بنیان دین محسوب می شوند.


‌ب. تعالیم و احکام  عملی که مترتب بر عقاید نظری هستند.


آیت الله مصباح با نظر به این تقسیم بندی، قسم "الف" را اصول دین می نامند:


«مناسب است که بخش اعتقادی دین را اصول دین و احکام عملیه را فروع دین بنامیم» (مصباح، محمدتقی، دروس فی العقیده الاسلامیه، ج1، ص 20)


این‌ اعتقادات‌ از این رو اصول‌ دین‌ نامیده‌ می شود که‌ علوم‌  دینی دیگر مثل‌ حدیث‌، فقه‌ و تفسیر مبتنى‌ بر آنهاست‌.


 


تعریف تقلید:


تقلید [قلد ـ یقلد]در لغت به معنای "آویختن از چیزی" است لذا در باب تفعیل [در زبان عربی] به معنای "سپردن کار به کسی" است. تقلید در اصطلاح به معنای "قبول قول دیگری بدون مطالبه دلیل" است.


«قرآن کریم ایمان را بر پایه تفکر و تعقل گذاشته است قرآن همواره می‌خواهد که مردم از اندیشه به ایمان برسند. قرآن در آنچه باید به آن مؤمن و معتقد بود و آن را شناخت، تعبد را کافی نمی‌داند علیهذا در اصول دین باید منطقاً تحقیق کرد، مثلاً این که خداوند وجود دارد و یکی است مسئله‌ای است که منطقاً باید به آن پی‌برد و همچنین این که حضرت محمد (ص) پیامبر خدا است»


چرا در اصول دین تقلید جایز نیست؟


با تعریف تقلید، اکنون می توانیم بگوییم که مراد از "عدم جواز تقلید در اصول دین" به معنای رجوع نکردن به کارشناس دینی در اصول دین نیست. تقلید قبول قول دیگری "بدون دلیل" است و در صورتی که کسی قولی را با ارائه دلیل کافی به ما عرضه کند به مقتضای عقل باید حرف او را پذیرفت و چنین پذیرفتنی در اصول دین مذموم شمرده نمی شود. به عبارت دیگر، رجوع جاهل به عالم با مطالبه دلیل، از ضروریات عقلی است. اما متکلمین شیعه برای شناخت عقلی اصول دین دلایلی ذکر کرده اند که در اینجا تنها به 2 دلیل اشاره می کنیم: 


از آنجا که فطرت و عقل انسان برای "ارضای حس کنجکاوی، دفع خوف و ضرر محتمل و ..." به شناخت اصول دین می پردازد، اگر این شناخت از راه تقلید حاصل شود نمی تواند به این نیازهای انسان پاسخ گوید (ابن میثم بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام: ص30). 


مقلَِّد یا از بر حق‌ بودن‌ مقلََّد خود آگاه‌ است‌، یا آگاه‌ نیست‌. اگر آگاه‌ نیست‌، در این‌ صورت‌ احتمال‌ بر خطا بودن‌ وی‌ را مى‌دهد و بر این‌ مبنا تقلید کردنش‌ قبیح‌ است‌، زیرا او نیز از جهل‌ و خطا ایمن‌ نیست‌؛ اما اگر مى‌داند که‌ او بر حق‌ است‌، از دو حال‌ خارج‌ نیست‌: یا این‌ آگاهى‌ برایش‌ از روی‌ بداهت‌ حاصل‌ شده‌، یا با دلیل‌ ثابت‌ شده‌ است‌؛ شق‌ اول‌ باطل‌ است‌، و بر مبنای‌ شق‌ دوم‌، یا این‌ دلیل‌ غیرتقلیدی‌ است‌، یا از روی‌ تقلید حاصل‌ شده‌ است‌. در صورت‌ اخیر شمار اشخاصى‌ که‌ تقلید از آنها لازم‌ است‌، نهایتى‌ نخواهد داشت‌. پس‌ تنها فرض‌ معقول‌ این‌ است‌ که‌ آن‌ شخص‌ با دلیل‌ به‌ بر حق‌ بودن‌ وی‌ پى‌ برده‌ است‌ و این‌ کار در واقع‌ تقلید نیست‌، پس‌ در این‌ زمینه‌ تقلید باطل‌ است‌ (سیدمرتضى‌، على‌ الذخیرة: 165- 164).


بیان سید مرتضی به خوبی به ما نشان می¬دهد که چرا باید در اصول دین تقلید [متابعت بدون دلیل] را کنار گذاشت.


شهید مطهری نیز دلیل جایز نبودن تقلید در اصول دین را چنین بیان می کنند:


«قرآن کریم ایمان را بر پایه تفکر و تعقل گذاشته است قرآن همواره می‌خواهد که مردم از اندیشه به ایمان برسند. قرآن در آنچه باید به آن مؤمن و معتقد بود و آن را شناخت، تعبد را کافی نمی‌داند علیهذا در اصول دین باید منطقاً تحقیق کرد، مثلاً این که خداوند وجود دارد و یکی است مسئله‌ای است که منطقاً باید به آن پی‌برد و همچنین این که حضرت محمد (ص) پیامبر خدا است» (مطهری، مجموعه آثار، ج 3، ص 59).


 


نوشته بهرام علیزاده – گروه دین و اندیشه تبیان


منابع:


احمد سیاح، فرهنگ بزرگ جامع نوین، ترجمه المنجد (عربی به فارسی)، انتشارات اسلام.


مصباح، محمدتقی، دروس فی العقیده الاسلامیه، ج1


ابن میثم بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، تحقیق سید احمد حسینی، (انتشارات کتابخانه آیت الله مرعشی 1406، چاپ دوم)


سیدمرتضى‌، على‌ الذخیرة، به‌کوشش‌ احمد حسینى‌، قم‌، 1411ق‌


شهید مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، صدرا، چهارم، 1374، ج 3


برای مطالعه بیشتر:


شهید مطهری، مرتضی، مجموعه آثار،ج3


محمدرضایی، محمد، الهیات فلسفی، قم، بوستان کتاب، 1383


عبدالله جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا (قم، اسراء، 1375)


جعفر سبحانی، مدخل مسائل جدید در علم کلام  (قم، موسسه امام صادق(ع))


آموزش فلسفه، محمد تقی مصباح یزدی، تهران، انتشارات امیرکبیر