بهترین جای عالم
عطاملک جوینی (یکی از وزیران دربار هلاکو میباشد و کتاب تاریخ جهان گشای او معروف است) به خواجه نصیرالدین توسی گفت: اکنون که ایران در زیر یوغ اجنبی است و هیچ جای نفس کشیدن نیست، بهترین جای دنیا برای اقامت گزیدن کجاست، تا از برای رشد و حفظ جان به آنجا درآییم؟
خواجه خنده ای کرد و گفت: بهترین جا ایران است و از برای شخص خود من زادگاهم توس، شما را دیگر نمیدانم، مختارید انتخاب کنید و عزم سفر نمایید.
عطاملک پاسخ داد: برای دانشمندانی نظیر ما بستر آرامش، دروازه های باشکوه تری به روی آیندگان خواهد گشود و خواجه به طعنه گفت: البته اگر آینده باشد. چرا که فرار اهل خرد، نفع شخصی عایدشان میکند و در این حال دیار مادری همچنان خواهد سوخت. امروز مهمترین وظیفه ما ایستادن و خرد را به کار بردن برای رفع استیلای اجنبی است و اگر این کار نتوانیم، دیگر فایده ای برای زنده بودن نمی بینم.
عطاملک جوینی درحالی که به زمین می نگریست به خواجه نصیرالدین توسی گفت: برای من بزرگترین نعمت همین است که در کنار آزاده مردی همچون شما هستم.