وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام
وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام

بلیت

بلیت


سه نفر آمریکایی و سه نفر ایرانی با همدیگر برای شرکت در یک کنفرانس می ­رفتند. در ایستگاه قطار سه آمریکایی هر کدام یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که ایرانی­ها سه نفرشان یک بلیط خریده ­اند.

یکی از آمریکایی­ ها گفت: چطور است که شما سه نفری با یک بلیط مسافرت می ­کنید؟

یکی از ایرانی­ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهیم.

همه سوار قطار شدند. آمریکایی­ ها روی صندلی­ های تعیین شده نشستند، اما ایرانی­ها سه نفری رفتند توی یک توالت و در را روی خودشان قفل کردند. بعد، مامور کنترل قطار آمد و بلیط ها را کنترل کرد. بعد، در توالت را زد و گفت: بلیط، لطفا! بعد، در توالت باز شد و از لای در یک بلیط آمد بیرون، مامور قطار آن بلیط را نگاه کرد و به راهش ادامه داد.

آمریکایی­ ها که این را دیدند، به این نتیجه رسیدند که چقدر ابتکار هوشمندانه ­ای بوده است. بعد از کنفرانس آمریکایی­ ها تصمیم گرفتند در بازگشت همان کار ایرانی­ ها را انجام دهند تا از این طریق مقداری پول هم برای خودشان پس­ انداز کنند.

وقتی به ایستگاه رسیدند، سه نفر آمریکایی یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که آن سه ایرانی هیچ بلیطی نخریدند. یکی از آمریکایی ­ها پرسید: چطور می­ خواهید بدون بلیط سفر کنید؟

یکی از ایرانی­ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهم. سه آمریکایی و سه ایرانی سوار قطار شدند، سه آمریکایی رفتند توی یک توالت و سه ایرانی هم رفتند توی توالت بغلی آمریکایی­ ها و قطار حرکت کرد.

چند لحظه بعد از حرکت قطار یکی از ایرانی­ها از توالت بیرون آمد و رفت جلوی توالت آمریکایی­ ها و گفت: بلیط لطفا.