وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام
وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام

اسب غرور

زن همسایه با حرف هایی که در مورد شوهرم می زد، مرا در روزهای اول زندگی ام نسبت به او سرد و بدبین کرد و پس از مدت کوتاهی، تحت تاثیر این حرف های بی پایه و اساس، خانه و کاشانه ام را خراب کردم و زندگی ام را از دست دادم.

زن جوان افزود: دوستی و رفت وآمد بی حساب و کتاب با زن همسایه برایم دردسرساز شد، و او وقتی فهمید که من لیسانس دارم و همسرم دیپلم است گفت: آدم باید هم نشین و رفیقی پیدا کند که از خودش بالاتر باشد، تو به چه عقلی با این مرد ازدواج کردی و ...؟!

با شنیدن این حرف ها از انتخاب خودم پشیمان شدم و با شوهرم که پسرخاله ام است، سر ناسازگاری گذاشتم. ما هر شب جنگ و دعوا راه می انداختیم و اطرافیان از دستمان عاصی شده بودند. متاسفانه ابراز علاقه پسری که در همسایگی ما زندگی می کرد نیز با قول و قرارهایی واهی، قوز بالا قوز شد و من که فکر می کردم این پسر جوان و تحصیل کرده می تواند شریک خوبی برای زندگی ام باشد، تعهدات زناشویی ام را زیرپا گذاشتم و از پسرخاله ام جدا شدم. حدود شش ماه بعد نیز آن پسر جوان به خواستگاری ام آمد و با هم ازدواج کردیم. اما از همان روز اول در کارگاه تولیدی او مشغول کار شدم و مجبور بودم از صبح تا شب برای یک لقمه نان بخور و نمیر کار کنم.زن جوان آ هی کشید و افزود: زندگی با این مرد بی مسئولیت جز بدبختی و فلاکت برایم نتیجه دیگری نداشته است. او پس از مدتی با زن دیگری ازدواج کرد و من نیز در واقع سرایدار و کارگر کارگاهش شدم و حتی به دلیل این که حال و حوصله ای برای گلایه و شکایت نداشته باشم، از طریق او به دام مواد مخدر افتادم. الان ۸ سال است که این زندگی نحس را تحمل کرده ام و صدایم در نیامده است، چون از قدیم گفته اند « خود کرده را تدبیر نیست»! ولی از روز قبل که متوجه شدم همسرم می خواهد تنها دخترم را از من جدا کند، دیگر نتوانستم طاقت بیاورم. به این جا آمده ام تا کمکم کنید، چون نمی خواهم بچه ام را از دست بدهم.

زن ۳۱ ساله در حالی که اشک می ریخت ادامه داد: این است عاقبت غرور و زیر پا گذاشتن ایمان و معرفت و انسانیت ...! شک ندارم که آتش آه پسرخاله ام که دوباره ازدواج کرده و زندگی بسیار خوبی هم دارد، سرنوشت مرا خاکستر خواهد کرد و من باید تا آخر عمر حسرت داشته های از دست داده ام را بخورم!در پایان فقط می خواهم بگویم هر کس سوار اسب غرور بشود و دنبال هوی و هوس برود، خیلی زود سرنگون خواهد شد.کاش ما آدم ها تلاش کنیم تا سواد عقلی و فکری خود را هم کمی بالا ببریم تا دچار این قدر مشکل نشویم!