وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام
وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام

کفران نعمت

کفران نعمت




یکى در پیش بزرگى از فقر خود شکایت می ­کرد و سخت می­ نالید. خردمند گفت: خواهى که ده هزار درهم داشته باشى و چشم نداشته باشى؟

گفت: البته که نه، دو چشم خود را با همه دنیا عوض نمی­ کنم.

خردمند پرسید: عقلت را با ده هزار درهم معاوضه می­ کنى؟

گفت: نه.

باز از او پرسید: گوش و دست و پاى خود را چطور؟

گفت: هرگز.

بزرگ گفت: پس هم اکنون خداوند، صدها هزار درهم در دامان تو گذاشته است، باز شکایت دارى و گله می­ کنى؟! بلکه تو حاضر نخواهى بود که حال خویش را با حال بسیارى از مردمان عوض کنى و خود را، خوش­تر و خوشبخت ­تر از بسیارى از انسان‏هاى اطراف خود می­ بینى.

پس آنچه تو را داده ­‏اند، بسیار بیشتر از آن است که دیگران را داده ­اند و تو هنوز شکر این همه را به جاى نیاورده، خواهان نعمت بیشترى هستى؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد