ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
راز سبک باری
دو دوست به اتفاق یکدیگر از دهی به شهر مجاور می رفتند و هر یک سبدی پر از میوه به همراه داشتند. یکی بردبار و خندان بود، دیگری بی حوصله و اَخمو که پیوسته از بار سنگین خود می نالید و شکوه می نمود، اما دیگری مرتب شوخی می کرد و خندان و خوشحال راه خود می پیمود.
دوست بی حوصله گفت: ای رفیق با اینکه می دانم بار من سبکتر از تو و نیروی من بیشتر از تو است، چگونه این چنین شاد و خرم هستی؟
گفت: دوست من، بر روی سبد خود گیاهی نهاده ام که بارم را سبک و مرا در بردن آن نیرو می دهد.
اَخمو وقتی سخن او را شنید بسیار تعجب کرد و گفت: اگه بر من منت بگذاری و مقداری از این گیاه را بدهی ممنون می شوم.
گفت: ای دوست، این گیاهی که بارم را سبک می کند و به من شادابی و نیرو می دهد نامش صبر و بردباری است.
صبر تلخ آمد و لیکن عاقبت / میوهء شیرین می دهد پر منفعت