وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام
وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام

آیا پیامبران فیلسوف و عقل گرا بوده اند؟

  آیا پبامبران فیلسوف و عقل گرا بوده اند؟



بنظرم پیامبران مخصوصا پیامبر خودمان حضرت محمد ص و همچنین عرفا و اولیاء الله در درجه اول فیلسوف و عقل گرا بوده اند ولی بتدریج به این نتیجه رسیده اند که اگر بخواهند در کسوت فیلسوفی و غیر خدایی مردم را به آرامش و صبر دعوت کنند تا مصایب زندگی اجتماعی را تحمل کنند، نمی توانند تاثیری روی مردم بگذارند و مردم به حرفشان گوش نمی کنند. لذا صلاح کار را در آن دانسته اند که خود را پیامبر خدا معرفی کنند تا بلکه بتوانند نظر مردم را جلب کنند و آنها متقاعد کنند که دست از ستیزه جویی با یکدیگر بردارند و راه صلح و آشتی را در زندگی اجتماعی در پیش بگیرند.


 نه اینکه پیامبران به مردم دروغ بگویند، بلکه چون مردم از قبل خداباور بوده و حتا بعضی هایشان به خدایان متعدد باور داشتند ، پیامبران اولا آنها را متقاعد میکردند که چند خدایی درست نیست و یک خدا بیشتر وجود ندارد و سپس با تمثیل هایی از اسطوره های تاریخی که مردم در فرهنگ خود به آنها باور داشتند، پاداش در آخرت و بهشت و جهنم را به مردم یادآوری میکردند تا آنها را متقاعد کنند که در زندگی اجتماعی صبر داشته باشند و کارهای خیر انجام دهند و با هم به نیکی و مهربانی رفتار کنند و دست از خشونت و ستیزه بردارند و به آنها تاکید میکردند که اگر کارهای خیر و صبر و بخشش به دیگران و کمک به دیگران زود و در این دنیا نتیجه نداد ناراحت نباشند چون پاداش کارهای خوب خود را در آخرت و دنیای پس از مرگ و در بهشت خواهند گرفت.


پیامبران به مردم دروغ نگفته اند که پیامبر خدا هستند و این پیام ها و دستورالعمل ها از طرف خدا به آنها وحی شده است، بلکه خدا را همانطور که مولانا گفته است، عقل عقل یا جان جان درون خود شناخته و کشف کرده اند و چون خود و درونشان یکی است، پس خود را از جنس همان عقل عقل یا جان جان یافته اند. و به مردم یاد داده اند که بجای اینکه به نعمت ها و مظاهر دنیوی که آفل و ازبین رونده و گذرا هستند، علاقه بورزند، به خدا که همان عقل عقل یا عقل کل است و آفل نیست و در درون هرکس هم نمونه کوچک و ابتدایی آن وجود دارد عشق و علاقه بورزند که آن خدا، زنده، همیشگی، پایدار، بیدار و تازه و درلحظه است، هست.


در نظر داشته باشیم که حضرت ابراهیم هم همینطور به وجود خدا پی برد و او را کشف کرد. یعنی مطابق رسم آن زمان که هر کس ستاره ای را در آسمان برای خود نشانه میکرد و می گفت این خدای من است، او هم ستاره ای را به عنوان خدا برای خود انتخاب کرد و بعد ابراهیم متوجه شد که شبهای بعد آن ستاره دیگر در آسمان وجود ندارد. بعد تعقل کرد و به خودش گفت من این خدا را که افول می کند دوست ندارم. خدای من آفل نیست و افول نمی کند و به خدای نادیدنی و غیرآفل ایمان آورد.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد