وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام
وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام

سفر لاکپشت ها

سفر لاکپشت ها


یک روز خانواده لاکپشت­ ها تصمیم گرفتند که به پیکنیک بروند. از آنجا که لاکپشت­ ها به صورت طبیعی در همه موارد یواش عمل می­ کنند، هفت سال طول کشید تا برای سفرشون آماده بشن. در نهایت خانواده لاکپشت، خانه را برای پیدا کردن یک جای مناسب ترک کردند.

در سال دوم سفرشان بالاخره پیداش کردند. برای مدتی حدود شش ماه محوطه رو تمیز کردند و سبد پیکنیک رو باز کردند و مقدمات رو آماده کردند. بعد فهمیدند که نمک نیاوردند، پیکنیک بدون نمک یک فاجعه خواهد بود و همه آنها با این مورد موافق بودند.

بعد از یک بحث طولانی، جوانترین لاکپشت برای آوردن نمک از خانه انتخاب شد. لاکپشت کوچولو ناله کرد، جیغ کشید و توی لاکش کلی بالا و پایین پرید، گرچه او سریعترین لاکپشت بین لاکپشت­ های کند بود. او قبول کرد که به یک شرط بره: اینکه هیچ کس تا وقتی اون برنگشته چیزی نخوره.

خانواده قبول کردن و لاکپشت کوچولو به راه افتاد. سه سال گذشت و لاکپشت کوچولو برنگشت. پنج سال، شش سال، سپس در سال هفتم غیبت او، پیرترین لاکپشت دیگه نمی ­تونست به گرسنگی ادامه بده. او اعلام کرد که قصد داره غذا بخوره و شروع به باز کردن یک ساندویچ کرد.

در این هنگام لاکپشت کوچولو ناگهان فریاد کنان از پشت یک درخت بیرون پرید: دیدید می دونستم که منتظر نمی­ مونید، منم حالا نمیرم نمک بیارم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد