ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
قرآن کریم؛ تمام پدیدههاى جهان را ـ بدون استثنا ـ خاضع و تابع قوانین مشخص و تخلّفناپذیر مىبیند و مجموعه پدیده هاى طبیعى و بشرى را در حال حرکت به سمت اهدافى والا دیده و نظمى دقیق و شایسته مطالعه براى جهان وپدیده هایش مطرح مىکند.
آنچه براى بشریت حائز اهمیت است؛ شناخت سنّتها و قوانین حاکم بر رفتار افراد و جامعه مىباشد. با توجه به این قانون گرایى (سنت گرایى) لازم است از مسیر سنّتنگارى صحیح به سنّت شناسى برسیم. و بدین ترتیب تمام حوادث تاریخى ـ گذشته و حال و آینده ـ با هم ارتباطى تنگاتنگ پیدا مىکنند و گذشته چراغ راه آینده مىگردد. این قانونمندى را قرآن کریم به شیوه هاى گوناگون و در چند سطح مطرح کرده است.
لطفا به آیات ذیل توجه فرمایید:
«قد خلت من قبلکم سنن فسیروا فى الأرض فانظروا کیف کان عاقبة المکذّبین»(68)
پیش از شما سنت هایى جارى شد (و گذشت) پس در زمین سیر کنید و ببینید عاقبت منکران و تکذیب کنندگان چگونه بوده است.
«سنّت الله التى قد خلت فى عباده و خسر هنالک الکافرون»(69)
سنت خدا که در میان بندگانش جارى بوده است و در آنجا کافران زیانکار شدند.
«سنة الله التى قد خلت من قبل و لن تجد لسنّة الله تبدیلا»(70)
سنت خدا که در باب پیشینیان جارى بوده و هرگز براى سنت خدا جاى گزین (تبدیلى) نمىیابى.
«فهل ینظرون الّا سنّة الأولین فلن تجد لسنّة الله تبدیلاً ولن تجد لسنّة الله تحویلا»(71)
آیا جز سنّت پیشینیان را نظاره مىکنند (و منتظر هستند) پس براى سنت خدا هیچ جاىگزینى و هیچ دگرگونى نمىبینى.
«سنّة من قد ارسلنا قبلک من رسلنا و لاتجد سنّتنا تحویلا»(72)
این سنت همان است که در حق پیامبران خویش که پیش از تو فرستاده بودیم برقرار بود و در سنت ما دگرگونى نمى بینى.
«یریدالله لیبیّن لکم و یهدیکم سنن الذین من قبلکم»(73)
خداوند مى خواهد شما را روشن کند (و احکام خویش را براى شما روشن سازد) و شما را به سیره و سنتهاى حسنه پیشینیان راهبر شود.
در این مجموعه از آیات قرآن کریم، اصل سنّت گرایى (قانون گرایى) به خوبى مطرح شده و شناساندن و بیان سنّتها به مخاطبین قرآن ـ که انسانها مىباشند ـ به عنوان یک هدف مهم براى خدا در جهت هدایت انسان ترسیم شده است.
حال این سنّتهاى الهى که حاکم بر حیات و جوامع بشرى مىباشند کداماند؟ و چگونه به شناخت دقیق این سنتها مى رسیم؟
در اینجا قرآن کریم به بیان احکام و قوانین اساسى در قلمرو جوامع بشرى پرداخته، و شیوه ارتباط این سنتها و قوانین را به اختیار و اراده انسان نیز توضیح داده است، و اختیارى بودن حرکت انسان را با تخلّف ناپذیرى پدیدهها از قوانین عامّ الهى جمع نموده است و انسان را از دو چالش جبرگرایى و بىبندوبارى بیرون آورده است.
لطفا به آیات ذیل توجه فرمایید:
«ولکل اُمة أجل فإذا جاء أجلهم لایستأخرون ساعة و لایستقدمون»(74)
و براى هر اُمتى أجلى وجود دارد که پس و پیش نمىشود.
«و لقد بعثنا فى کل أمةٍ رسولاً»(75)
و تحقیقا در هر امتى رسولى و فرستادهاى، برانگیختیم.
«ولکلّ اُمةٍ رسول»(76)
و براى هر امتى رسولى هست.
«و إن من اُمّة الّا خلافیها نذیر»(77)
هیچ امتى وجود ندارد مگر آنکه در آن نذیر و رسانندهاى وجود داشته باشد.
«کذلک زیّنا لکل اُمة عملهم»(78)
اینچنین براى هر امتى رفتارش (کردارش) را زیبا جلوه دادیم.
«تلک اُمة قد خلت لها ماکسبت و لکم ماکسبتم»(79)
همانا آن امتى است که گذشته است (آمده و رفته است) و براى اوست آنچه را که انجام داده است.
«لکل اُمّة جعلنا منسکا هم ناسکوه»(80)
براى هر امتى شریعتى و عبادتى را مقرّر داشتهایم که ایشان به آن عمل مىکنند.
این آیات بخشى از احکام عام مربوط به امّتها را به صورت کلان بیان نموده است، در حالىکه مجموعه بسیار مهمّى از سنّتها را قرآن کریم در جاى جاى سورههاى خود با شیوههاى گوناگون معرّفى و تبیین کرده است.
طبقه بندى مخاطبان و بهره وران قرآنى
طبقه اول: تمام مردم و عموم أصناف
کلیه آیات قرآنى که از واژه «ناس»(81)به صورت خطاب (یا ایها الناس) و واژه «عالمین»(82)استفاده نموده، نشاندهنده گستردگى دایره مخاطبان قرآنى بوده و پیامها و معارف قرآنى مطرح شده براى این گروه از مخاطبان، هم جهانى است و هم قابل فهم در سطوح مختلف و با گرایشهاى متفاوت بوده است.
طبقه دوم: کلیه کسانى که یک انگیزه روانى واخلاقى قوى براى دانستن و فراگیرى داشته باشند.
مانند موارد ذیل:
«و ترکنا فیها آیة للذین یخافون العذاب الالیم»(83)
و در آن آیه و نشانهاى گذاشتیم. (البته) براى کسانى که از عذاب الهى ترسان باشند.
«کذلک نصّرف الآیات لقوم یشکرون»(84)
بدین سان آیات را براى سپاسگزاران گوناگون بیان مىنماییم.
«إنّ فى ذلک لآیة للمؤمنین»(85)
تحقیقا در آن آیهاى و نشانه اى براى مؤمنان مىباشد.
«تبصرة و ذکرى لکل عبدٍ منیب»(86)
براى روشنگرى و یادآورى هر بنده اى که اهل انابت و بازگشت به خدا باشد.
طبقه سوم: کلیه کسانى که از ذهنى باز و آماده و آگاه برخوردار بوده و در صدد دانستن و فهمیدن حقایق باشند.
افراد این طبقه نیز در سطوح مختلف مىتوانند قرار بگیرند.
لطفا به آیات ذیل توجه شود:
«لقد کان فى یوسف و اخوته آیات للسائلین»(87)
به درستى که در یوسف و برادرانش آیات و نشانه هایى براى پرسشگران وجود داشته است.
«إنّ فى ذلک لعبرة لاولى الأبصار»(88)
تحقیقا در آن عبرت و پندى است براى کسانى که بینا وصاحب بصیرت باشند.
«إنّ فى ذلک لآیات لمتوسّمین»(89)
تحقیقا (در جریان قوم لوط) براى افراد با فراست و زیرک آیاتى چند وجود دارد.
«قد فصّلنا الآیات لقومٍ یفقهون»(90)
تحقیقا آیات خود را به طور متصّل براى کسانیکه مىفهمند (خوب مىفهمند) بیان نمودیم.
«یفصّل الآیات لقوم یعلمون»(91)
آیات خود را براى کسانى که مىدانند (یا مىخواهند بدانند) به تفصیل بیان نمودیم.
«کذلک نفصّل الآیات لقومٍ یتفکّرون»(92)
بدین سان آیات خودرا براى کسانى که مىاندیشند به تفصیل بیان مىنماییم.
«و لقد ترکنا منها آیة بیّنةً لقوم یعقلون»(93)
تحقیقا از آن پدیده روشنگرى براى خرد ورزان باقى گذاردیم.
«قد بیّنا الآیات لقومٍ یوقنون»(94)
تحقیقا آیات و نشانههاى خود را براى کسانى که یقین مىکنند روشن نمودیم.
مجموعه اهداف یاد شده در قرآن کریم براى مطالعه تاریخ به سه نوع هدف قابل تقسیم مىباشند.
الف: اهداف شناختى
ب: اهداف عاطفى
ج: اهداف رفتارى
تفکر، هوشیارى، عبرت گرفتن، فهمیدن، آگاه شدن، روشن شدن و تعقل از نوع اهداف شناختى مىتوانند باشند.(95)
به یقین رسیدن و ایمان داشتن و تقوا پیدا کردن و مصونیت از گناه یافتن و بازگشت به سوى حق داشتن، اهداف عاطفى بشمار مىروند هر چند با پشتوانه اى شناختى و بارى رفتارى مىباشند.(96)
امام سپاسگزارى و قدردانى و استقامت و پایدارى و پیروى از پیامبران و انضباط بر قوانین الهى مىتوانند اهدافى رفتارى باشند.(97)
1 ـ کمترین بهره طرح مسایل تاریخى، ایجاد زمینهاى براى تفکر و طرح سؤال و کاوش و تحقیق مىباشد.(98)
2 ـ عصاره تجربیات یک مجموعه انسانى در اختیار مجموعههاى دیگر قرار مىگیرد تا خردمندان از این تجربیات بیشترین بهره را ببرند.(99)
3 ـ حجاب غفلت و خود فراموشى با توجه به تأثیر شگرف هویت تاریخى زدوده مىشود.(100)
4 ـ توان مقاومت و پایدارى انسان در تنگناهاى زندگى و حیات دنیوى به تدریج رو به رشد مىرود و یأس و ناامیدى زدوده مىشود.(101)
5 ـ ایمان انسان به قدرت و علم بى پایان الهى با توجه به احاطه حق به تمام جریانات تاریخى و دخالت در مسیر تکامل بشرى او به رشد مىباشد.(102)
6 ـ انبیاء الهى محور حرکت مستمر تاریخ بشریت قرار دارند و همگى یک خط واحد و ممتد و ریشهدارى را تشکیل داده و توانایى و پویایى این خط بشریت را به سر منزل مقصود رهنمون مىسازد.(103)
و انسانهاى تاریخ شناس را افرادى پخته و بلندنظر و آینده نگر مىسازد و آنان را بر طى نمودن مسیر تکامل مقتدرتر مىنماید.(104)
اصول و مبانى تاریخنگارى قرآن کریم
قرآن کریم تمام انسانها را به طور جدّى به مطالعه و بررسى تاریخ دعوت نموده است و خود نیز عملاً بیشترین اهتمام را به تاریخشناسى و تاریخ نگارى نشان داده است و براى خود نیز اصول ومبانى منحصر به فردى را قایل شده است. این اصول و مبانى را به ترتیب ذیل یادآورى مىنماییم.
1 ـ تمام گزارشهاى تاریخى قرآن بر اساس معاصرت کامل با جریانات تاریخى مىباشد.(105)
2 ـ گزارشگر حوادث تاریخى در قرآن خود شاهد عینى و مستقیم و بدون واسطه بوده است.(106)
3 ـ احاطه تام به تمام ابعاد هر جریان تاریخى بلکه احاطه تام به تمام جریانها و حوادث، آگاهى از ارتباط و پیوستگى تمام حوادث بهم پیوسته، در اختیار همان گزارشگر حوادث تاریخى قرآن مىباشد.(107)
4 ـ دور بودن از هر گونه تحریف و تزویر در بیان حقایق.(108)
5 ـ دقت فوق العاده در بیان و تصویر جریانات تاریخى.(109)
6 ـ واقعیتگرایى و پرهیز از هر گونه مبالغه گویى و خیال پردازى و افسانه سازى.(110)
7 ـ ژرفنگرى و دقت در تحلیل و ریشه یابى علل و عوامل اصلى جریانهاى تاریخى.(111)
1 ـ توجه کامل به تمام مقاطع بشریّت، رغم تأکید و گزینش در مطرح نمودن برخى مقاطع تاریخ و توجه دادن به بهم پیوستگى جریانهاى تاریخى.
2 ـ بهره بردارى کامل از نگارش یک جریان یا مقطع تاریخى در سطوح مختلف و منحرف نشدن از اهداف تربیتى خود براى نسلهاى حاضر و آینده.
3 ـ برخورد علمى و منطقى در نگارش و تحلیل تاریخى و عدم اعتماد به تعبّد در نگارش مسائل.
4 ـ توجّه به مسائل کلیدى و ریشهاى در هر جریان تاریخى.
5 ـ تکرار، تأکید، تنوع و اجمال و تفصیل به تناسب تنوع اهداف آموزشى و تربیتى.
6 ـ توجه دادن به زوایاى دید گوناگون و خلاصه نشدن در یک بُعد در بررسىهاى خود.
7 ـ در کنار ذکر هر رویدادى به تحلیل پرداخته است.
8 ـ اصول تحلیل و مستندات آن را به خوبى بیان نموده است.
9 ـ به تمام سنتهاى اجتماعى و تاریخى توجه کرده است و آنها را مورد تأکید و بهره بردارى قرار داده است.
10 ـ اهداف آموزشى را با پرورش روح تتبع و تحقیق همراه نموده است.
11 ـ تنوع در مسایل و موضوعات تاریخى را عنایت داشته است.
12 ـ عوامل دور و نزدیک را هنگام ریشهیابى و تحلیلهاى خود مدنظر داشته و آنها را طبقهبندى نموده است.
13 ـ روش علمى خود را در زمینه تحلیل و تحقیق و ارزیابى، مطرح نموده و آن را مورد تطبیق قرار داده است. (کاربردى کردن مسائل نظرى).
14 ـ به تمام مسایل فلسفه تاریخ پرداخته و کلیدهاى اصلى حرکت تکاملى انسان را در اختیار او قرار داده است و انسان را به سلاح علم و معرفت و کاوش و تحقیق و آینده نگرى و ایدهآل گرایى در عین واقعیت نگرى مسلّح نموده است.
نویسنده: سید منذر حکیم
پینوشتها
1 مدرس حوزه علمیه و پژوهشگر فقه و تاریخ
2ـ آیینهوند، صادق، علم تاریخ در گستره تمدن اسلامى، 1/37
3ـ طریحى، مجمع البحرین، 2/429
4ـ مطهرى، مرتضى، جامعه و تاریخ: تاریخ چیست؟
5ـ فاطر / 24.
6ـ بقره / 134 و 141.
7ـ آل عمران / 144.
8ـ مائده / 75.
9ـ رعد / 30.
10ـ فصّلت / 25.
11ـ احقاف / 17.
12ـ احقاف / 21.
13ـ رعد / 6.
14ـ غافر / 85.
15ـ حجر / 13.
16ـ فتح 23.
17ـ بقره 214.
18ـ یونس / 102.
19ـ نور / 34.
20ـ احزاب / 38و62.
21ـ اعراف / 101
22ـ طه / 99
23ـ هود / 120
24ـ هود / 100
25ـ هود / 49
26ـ هود / 49
27ـ کهف / 13.
28ـ مائده / 27
29ـ اعراف / 175
30ـ انعام / 34.
31ـ توبه / 70
32ـ ابراهیم / 9
33ـ شعراء / 69
34ـ قصص / 3
35ـ تغابن / 5
36ـ یوسف / 3
37ـ هود / 120
38ـ کهف / 12
39ـ اعراف / 7
40ـ طه / 99
41ـ نساء / 164
42ـ اعراف / 176
43ـ یوسف/ 111
44ـ یونس / 13
45ـ اسراء / 17
46ـ قصص / 43
47ـ انعام / 6 و همین مضمون در آیات: مریم / 74و98، ص/3، ق/36
48ـ مؤمنون / 31
49ـ احقاف/ 27
50ـ کهف / 59
51ـ هود / 117
52ـ سبأ / 18
53ـ هود / 100
54ـ محمد / 13
55ـ طلاق / 8
56ـ شعراء / 208، و همین مضمون در آیه: حجر / 4
57ـ اعراف / 4 و همین مضمون در آیات: انبیاء / 11، حج / 45و48، قصص / 58
58ـ بقره / 275
59ـ مائده / 95
60ـ انفال / 38
61ـ زخرف / 56
62ـ آل عمران / 3 و همین مضمون در آیات: بقره / 97، مائده / 48، یونس / 27، سیأ / 31
63ـ مائده / 46
64ـ انعام/ 92
65ـ صف / 6
66ـ ابراهیم / 5
67ـ مطفقین / 13، انعام / 130، اعراف / 35، کهف / 9، قلم / 15، فرقان / 37، شعرا / 67، قمر / 15
68ـ آل عمران / 137
69ـ غافر / 85
70ـ فتح / 23
71ـ فاطر / 43
72ـ اسراء / 77
73ـ نساء / 26
74ـ اعراف / 34 و همین مضمون در آیات: یونس / 49، حجر / 5
75ـ نحل / 36
76ـ یونس / 47
77ـ فاطر /24
78ـ انعام / 108
79ـ بقره / 134 و 141
80ـ حج / 67
81ـ بقره / 187
82ـ فرقان / 1
83ـ ذاریات / 37
84ـ اعراف / 58
85ـ حجر / 77
86ـ ق / 8
87ـ یوسف / 7
88ـ آل عمران / 13 و در همین مضمون در آیه: حشر / 2
89ـ حجر / 75
90ـ أنعام / 98
91ـ یونس / 5
92ـ یونس / 24
93ـ عنکبوت /35
94ـ بقره / 188 و در همین مضمون در آیه: ذاریات / 20
95ـ یوسف/111، اعراف/176، انعام/55، یونس/24، بقره/266،219،221،242، کهف/17، آلعمران/3، قمر/15
96ـ بقره/187، رعد/2، هود/120، یوسف/11
97ـ
98ـ اعراف / 176
99ـ یوسف /111
100ـ یوسف / 3
101ـ هود/ 120 و طه / 99
102ـ طه / 133
103ـ انبیاء / 34
104ـ هود/120و177، زخرف/56، محمد/13، یوسف/111
105ـ بقره / 255
106ـ احزاب / 52
107ـ انعام / 80
108ـ کهف / 13
109ـ اسراء / 105
110ـ فضلت / 42
111ـ روم / 6-7 و طه / 7
نشریه کتاب روش، پیاپی پیششماره 2 و 3