وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام
وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام

مرد غریبه

من به خانواده ام خیلی وابسته بودم و تحمل دوری آن ها را نداشتم اما از لحظه ای که پا به خانه شوهر گذاشتم پدرم گفت: تو دیگر بچه نیستی و باید روی پای خودت بایستی. او شرط گذاشت که فقط روزهای تعطیل حق دارم همراه همسرم به دیدن شان بروم. زن جوان در دایره اجتماعی کلانتری طبرسی جنوبی مشهد افزود: با این که با پسر خاله ام ازدواج کرده ام و او مرد بسیار مهربان و بامحبتی است اما چون از صبح زود تا شب سر کار است و وقتی به خانه می رسد خسته و کوفته می باشد، من اسیر چهاردیواری خانه شدم و دلم داشت از تنهایی می ترکید. روزهای اول زندگی ام، خودم را با چند جوجه کوچک سرگرم کردم اما این پرنده ها هم در آپارتمان دلگیر ما طاقت نیاوردند و یکی بعد از دیگری تلف شدند.۳ ماه گذشت و در این شرایط تمام وقتم را یا به کارهای خانه می پرداختم و یا پای پنجره ایستاده بودم و با حسرت به افرادی که در کوچه و خیابان قدم می زدند نگاه می کردم تا این که یک روز زنگ در خانه به صدا درآمد و خانم جوانی که همسایه هستیم با سلام و احوالپرسی گفت: ببخشید قرقره نخ سیاه داری؟من با لبخندی او را به داخل خانه دعوت کردم و به این ترتیب بود که با ملیحه آشنا شدم. او توانست اوقات تنهایی مرا پر کند و ما تمام رازهای زندگی خود را برای هم تعریف کردیم و متاسفانه در مدت کوتاهی فهمیدم او با وجود داشتن یک فرزند با مرد غریبه ای ارتباط مخفیانه دارد.از این موضوع خیلی ناراحت شدم و تصمیم گرفتم کمکش کنم ولی افسوس که نه تنها نتوانستم او را از این راه خطا برگردانم بلکه چند بار که با ملیحه بیرون رفتم و شاهد دیدار او با مرد ناشناس در یک فضای سبز بودم شرم و حیا را زیر پا گذاشتم و کم کم خودم نیز درگیر این رابطه ها شدم تا جایی که از طریق ملیحه با پسری جوان به طور تلفنی ارتباط برقرار کردم؛ در اولین قرار ملاقات با این پسر گرگ صفت، او مرا سوار خودرو کرد و پس از رفتن به بیرون شهر با توسل به زور گوشی تلفن همراه و طلاهایم را گرفت و تهدیدم کرد که اگر حرفی در این باره بزنم همه چیز را به شوهرم خواهد گفت. اگرچه پس از این ماجرا، من موضوع را برای شوهرم تعریف کردم و ما اعلام شکایت کرده ایم، اما ای کاش ملیحه را به خانه ام راه نداده بودم چون هم نشینی با این رفیق بد مرا بیچاره کرد!حسین سلیمان پور مقدم مدرس روان شناسی درباره این ماجرا معتقد است: متاسفانه یکی از مشکلات واقعی خانواده ها درگیری های شغلی بیش از حد مردها بیرون از خانه است. وی افزود: اگرچه مسائل اقتصادی، همچنین وام ها و اقساط مختلف توجیه خوبی برای این رفتار آقایان است اما خانمی که با یک مرد ازدواج کرده نیز انسان است، احساس دارد، از تنهایی رنج می برد و در واقع ازدواج کرده تا یک پشتوانه عاطفی داشته باشد اگر مردهای عزیز به نیازهای عاطفی و روانی همسران خود به درستی و به موقع پاسخ ندهند، باید منتظر هر اتفاق ناگواری باشند.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد