ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
برخورد با ریشه فساد
سلطان سنجر پادشاه دودمان سلجوقی هنگامی که وارد شهر کرمان شد دریافت مردم شهر دچار بغض و ناراحتی هستند. رایزنان خویش را فراخواند و علت را جویا شد؟
گفتند: بسیاری از کارمندان دستگاه دیوانی بر مردم شهر فشار آورده و از جایگاه خویش سوءاستفاده می کنند.
فرمانروای ایران همانجا استاندار کرمان را از کار برکنار نمود، با اینکه از نزدیکانش بود و یکی از اتابکان (ریش سفیدان) را بر کار گمارد.
گروهی نزد فرمانروا آمده و گفتند: سردی مردم از کارمندان دون پایه است، نه از حاکم رشید کرمان.
سلطان سنجر خندید و گفت: مردم آنقدر دانا هستند که می فهمند بدکرداری کارمندان برخواسته از پشتیبان آنهاست. سپس ادامه داد: آبادانی ایران با مردم رنجور راه به جایی نخواهد برد.
سلطان سنجر پادشاه دودمان سلجوقیان به نیکی پی به ریشه درد برده و آن را بر طرف نمود.