ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
آزمون زندگی
تا حالا شده از خودت بپرسی چه کاری انجام دادهای که شایسته داشتن چنین شرایطی باشی یا چرا خدا اجازه می دهد اینطور چیزها برای تو اتفاق بیفتد. هر مسئله ای را میتوان از چند جهت تحلیل کرد. این یکی را امتحان کنید:
دختری با غصه از مادرش پرسید: چطور همه چیز برای او اشتباه پیش می رود، مثلاً او در امتحان پایانترم قبول نشده و تازه، نامزدش هم او را ترک کرده است؟ در همین حال مادر دانای او دقیقاً می داند دخترش به چه چیزی نیاز دارد. من یک کیک خوشمزه برایت درست میکنم. او دست دخترش را گرفته و او را به آشپزخانه می برد. درحالی که دختر تلاش می کند لبخند بزند، مادر وسایل و مواد لازم را آماده می کند و دختر مقابل او نشسته.
مادر می پرسد: عزیزم یه تکه کیک می خوای؟ آره مامان، تو که می دونی من چقدر کیک دوست دارم. بسیار خب، مقداری از روغن کیک بخور. دختر با تعجب جواب می دهد: چی، نه ابداً. نظرت در مورد خوردن دو تا تخم مرغ خام چیه؟ در مقابل این حرف مادر، دختر جواب می دهد: شوخی می کنی؟ یه کم آرد؟ نه مامان، مریض میشم؟
مادر جواب داد: همه اینها نپخته هستند و طعم بدی دارن، اما اگر آنها را با هم استفاده کنی، تبدیل به یک کیک خوشمزه میشن. خدا هم همینطور عمل می کند. هنگامی که از خودمان می پرسیم چرا او ما را در چنین شرایط سختی قرار داده، در حقیقت ما نمی فهمیم تمام این وقایع کی و کجا، چه چیزی را به ما می بخشد. فقط او می داند و او هم نخواهد گذاشت که ما شکست بخوریم.
نیازی نیست ما در عوامل و موقعیتهایی که هنوز خام هستند فرو برویم. به خدا توکل کنیم و چیزهای فوق العاده ای را که به سوی ما می آیند، ببینیم. خدا ما را خیلی دوست دارد. او در هر بهار گلها را برای ما می فرستد. او هر صبح طلوع خورشید را به ما هدیه می کند و هر وقت شما در هر کجا نیاز به حرف زدن داشتید، او برای شنیدن آنجاست.