ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
اعتقادات اهل سنت :
ولی اهل تسنن چنین اعتقادی را ندارند و جانشینی پیامبر گرامیرا به بیعت جمعی از مسلمانان با فردی و یا وصیت یک خلیفه نسبت به خلیفة بعد از خود و... معتبر میدانند و اعتقاد دارند که برای خلافت و رهبری مسلمانان عصمت شرط نیست و مردم هر کس را برگزیدند گر چه عادل هم نباشد، کفایت میکند! آنان بعد از رحلت پیامبر گرامیبه خلافت ابوبکر، عمر و عثمان معتقد هستند و حضرت علیرا خلیفة چهارم! میدانند.
آنان منصبی را که شیعیان برای امامان معصوم: قائلند، قبول ندارند و اغلب آنان در احکام و معارف اسلامی از فتاوای چهار امام معروف خود و احادیثی که در کتابهای روایی خود مانند "صحاح ستة" و... جمع آوری شده، پیروی میکنند.
صحابه پیا مبر (ص)
اختلاف دیگر سنی و شیعه در مورد صحابه رسول الله است. اهل سنت معتقدند همة صحابه عادل اند. ابن حجر می گوید: "اهل سنت اجماع دارند بر این که همة صحابه عادل اند.
اما شیعه معتقد است در صحابه منافق نیز وجود داشته و آیه "افک" گواه بر این مدعا است. از طرفی در منابع شیعه و سنی پیامبر اکرم(ص) ملاک جدایی مؤمن و منافق را محبت امام علی و بغض آن حضرت قرار داده اند.
از این رو هر کس بغض علی(ع) را داشته باشد و با او بجنگد، منافق خواهد بود و در این جهت فرقی بین صحابه و غیر صحابه نیست.
اختلاف در منابع استنباط احکام
اختلاف اصلی دیگر در منابع استنباط احکام اسلامی است. اهل سنت در کنار کتاب و سنت و اجماع، قیاس، استحسان واجتهاد صحابه و... را نیز به عنوان یکی از منابع اصلی شناخت و تعیین احکام بر شمردهاند که منظور از اجتهاد، عمل به رأی است. نزد شیعه و اهل بیت، قرآن و سنت دو منبع اساسی برای احکام الهی است و قیاس و عمل به رأی و اجتهاد جایگاهی ندارد. اهل بیت خود نیز حکمشان را مستند به قرآن و سنت رسول می کردند.به صورت کلی به اعتقاد شیعه امامیه , هیچ کس جز نبی اکرم (ص ) حق تشریع , تفسیر و تبیین احکام الهی را ندارد. پیامبر اکرم (ص ) از طریق اتصال به منبع غیب , از احکام الهی مطلع می شدند و مأمور به تبلیغ این احکام بودند. پس از پیامبر اسلام طبق نص و تصریح ایشان , ائمه (ع ) برای تبیین احکام الهی (و نه تشریع آن) منصوب شده اند. از جمله طبق حدیث مورد اتفاق جمیع فرق مسلمین : «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی ما ان تمسکتم بها لن تضلوا ابدا ; دو شیء گرانبها میان شما باقی می گذارم : کتاب خدا و اهل بیتم , مادامی که به این دو چنگ بزنید گمراه نخواهید شد».
پاسخ به یک شبهه
یکی از شبهات وتهمت هایی که به شیعه وارد نموده اند متهم کردن شیعه به این است که شیعه قائل به این شده که جبرئیل (ع) از طرف خداوند مامور ابلاغ رسالت به علی بن ابیطالب(ع) شده ولی هنگام نزول چون حضرت علی(ع) را هنگامی که خواب بود در کنار پیامبر یافت، به مجرّد بیدار شدن پیامبر(ص) جبرئیل(ع) در امانت خیانت کرد و رسالت را به محمد(ص) تسلیم کرد!!
گرچه این شبهه حتی استحقاق جواب و ردّ ندارد ولیکن از باب پاسخ دادن به سئوال مورد نظر میگوئیم:
آیا خداوند هنگام فرستادن جبرئیل به سوی علی(ع) برحسب شبهه ـ از خیانت او با خبر بود یا نه؟
اگر می دانست، پس چگونه خدای حکیم فرشته خائنی را امین خود می گیرد؟! آیا این نشانه نقص و عیب و بیحکمتی نیست؟! ـ در حالی که پاک است خداوند بلند مرتبه از این نقص ـ و اگر نمی دانست؛ پس این چه خدائی است که به عاقبت رسالتش و آینده احکامش خبر ندارد؟! ـ پناه می بریم به خداوند از لغزش در کلام.
بر فرض که سئوال قبلی را نادیده بگیریم، چرا خداوند به این خیانت بعد از وقوعش رضایت داد، آیا قبول این خیانت بخاطر عجز از تصحیح آن است؟! این فرض عین نقص بر خداوند است چرا که خدای عاجز، صلاحیت خدا بودن را ندارد ـ به خدا پناه می بریم از قول باطل. از صاحب این کذب و دروغ می خواهیم تا منبع شیعی که این مطلب را بیان کرده است معرفی کند! با اینکه کتب علماء شیعه در دسترس همگان میباشد و از کسی مخفی نیست.
اختلاف در عصمت
بر اساس اعتقاد به اهل بیت که شیعه آن را پذیرفته است، می گوید: پیامبر(ص)، حضرت زهرا(س)، امام علی(ع)، امام حسن(ع)، امام حسین(ع) و نه امام از فرزندان امام حسین(ع) تا حضرت مهدی(عج) از موهبت عصمت بهره مندند. آنان الگوهای شایسته و انسان های کاملی هستند که از گفتار و کردار آنان می بایست اسلام را شناخت. اسلام را می بایست از دریچة سنت آنان نگریست و تفسیر صحیح از اسلام و احکام و قواعد و اعتقادات اسلام، از طریق آنان درست است و هر تفسیری که آنان ارائه نمودند، صحیح بوده و باید آن را پذیرفت. بر این اساس شیعه به مرجعیت دینی امامان خود معتقد است و اهل سنت آن را قبول ندارد. اهل سنت بدون این که دربارة یکایک صحابه تحقیق کنند، به عدالت و تنزیه صحابه، معتقدندو تمامی روایات صحابه را می پذیرند، این رویکرد موجب می شود روایاتی را که از دیدگاه شیعیان فاقد اعتبار و حجیّت است، بپذیرند و به آن عمل کنند.پذیرش بی چون و چرای روایات صحابه که ریشه در اعتقاد به تنزیه و عدالت صحابه دارد، موجب پیدایش تفاوت ها و اختلافات در حوزة فرهنگی مسلمانان بین دو شاخة شیعه و سنی می گردد.در موضوع امامت و مفهوم آن نیز اختلاف اساسی میان شیعه و اهل سنت وجود دارد.اهل سنت امامت را به عنوان رهبری اجتماع قبول دارند، ولی امامت به معنای مرجعیت دینی و به معنی ولایت را نمی پذیرند.اهل تسنن برای هیچ کس حتی برای ابوبکر و عمر و عثمان چنین منصبی را قائل نیستند، از این رو عصمت را در امام و خلیفه لازم نمی دانند، ولی شیعه امامان خود را معصوم از خطا می دانند. بر این اساس امامت از نظر شیعه جزء اصول دین است، ولی نزد اهل سنت از فروع دین محسوب می شود، زیرا امامت از منظر اهل سنت در حد رهبری سیاسی مسلمانان بعد از پیامبر است.
سئوال : چرا شیعیان امامانِ خود را معصوم می نامید؟
پاسخ: به عصمت امامان شیعه، که همگی اهل بیت پیامبرند، دلایل متعددی موجود است و ما از میان آنها تنها یکی را یادآور می شویم:
بنا بر نقل دانشمندان شیعه و سنّی، پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در آخرین روزهای زندگانی خود فرمود:
«إنّی تارکٌ فیکم الثّقلین کتاب الله وأهل بیتی وأنَّهُما لن یفترقا حتّی یردا علی الحوض».
- من در میان شما دو یادگار سنگین و گرانبها بجای می گذارم؛ یکی «کتاب خدا» (قرآن) و دیگری «اهل بیت من» و این دو هرگز از یکدیگر جدا نخواهند شد تا روز رستاخیز، در کنار حوض کوثر به من برسند.
در اینجا نکته ای است جالب و آن اینکه: بدون شک قرآن مجید، از هر گونه انحراف و اشتباهی در امان است و چگونه ممکن است که خطا به وحی الهی راه یابد، در حالی که فرستنده آن خدا و آورنده آن فرشته وحی و دریافت کننده آن پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) است؟ زیرا عصمت هر سه بسان آفتاب روشن است و مسلمانان جهان، پیامبر گرامی را در مقام اخذ وحی و حفظ و تبلیغ آن، مصون از اشتباه میدانند و روشن است که هر گاه کتاب خدا از چنین عصمت راستین و استوار برخوردار باشد، اهل بیت رسول خدا نیز از هر لغزش و اشتباه مصون خواهند بود. چرا که در این حدیث، عترت پیامبر، در جهت ارشاد و رهبری امت، به عنوان قرین قرآن مجید قلمداد گردیده اند و به حکم «مقارنت» هر دو از نظر عصمت، یک نواخت می باشند. از طرف دیگر روشن ترین شاهد عصمت ائمه (علیهم السلام) همان عبارت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) است که فرمود: «لَنْ یَفْتَرِقا حتّی یَرِدا علَی الْحوض»؛ «این دو (در هدایت و رهبرى) هرگز از هم جدا نمی گردند تا در کنار حوض کوثر، بر من وارد شوند».هر گاه اهل بیت پیامبر از لغزش ها در امان نباشند و در مواردی به خطا روند، از قرآن که خطا در آن راه ندارد، جدا گردیده و بی راهه می روند در حالی که رسول گرامی آن را به شدّت نفی فرموده است.البته مقصود از اهل بیت در سخن پیامبر، همه بستگان نسبی و سببی آن حضرت نیستند؛ زیرا شکّی نیست که همه آنان از لغزش ها مصون نبودند.بنابراین، تنها گروه خاصّی از عترت وی، چنین افتخاری را داشتند و این مقام و موقعیت بر جمع معدودی از آنان منطبق می باشد. و آنان همان ائمه اهل بیت (علیهم السلام) هستند که در طول تاریخ روشنی بخش راه امت و حافظ سنت پیامبر و نگهبان شریعت او بودند.
---------------------------------------------------
. مستدرک حاکم، جزء سوم، ص148. الصواعق المحرقه، باب11، فصل اوّل، صفحه149. قریب به این مضمون نیز در کتاب «کنز العمال»، جزء اول، باب الاعتصام بالکتاب والسنّة، ص44 و در مسند احمد، جزء پنجم، ص182و189و غیر آنها آورده شده است.
چرا شیعیان، بر تربت سجده مى کنند؟
پاسخ: گروهی چنین می پندارند که سجده بر خاک و یا تربت شهیدان، به معنای پرستش بوده و نوعی شرک است.
در پاسخ این پرسش باید یادآور شد که میان دو جمله: «السجود للّه» و «السجود علی الأرض» تفاوت روشنی وجود دارد. اشکال یاد شده، حاکی از آن است که میان این دو تعبیر، فرقی نمی گذارند.
به طور مسلّم، مفاد «السجود للّه» این است که «سجده برای خداست»، در حالی که معنای «السجود علی الأرض» آن است که «سجده بر زمین صورت می گیرد» و به تعبیر دیگر ما با سجده بر زمین، به خدا سجده می کنیم و اصولاً تمام مسلمانان جهان بر چیزی سجده می کنند در حالی که سجده آنان برای خدا است. تمام زائران خانه خدا بر سنگهای مسجد الحرام سجده می کنند در صورتی که هدف از سجده آنان خدا است.
با این بیان، روشن می شود که سجده کردن بر خاک و گیاه و ... به معنای پرستش آنها نیست بلکه سجود و پرستش برای خدا به وسیله خضوع تا حدّ خاک است، همچنین روشن می شود که سجده «برتربت» غیر از سجده «برای تربت» است.
آیا بزرگداشت زادروز اولیاى خدا، بدعت یا شرک است؟
پاسخ: گرامی داشت خاطره بندگان شایسته خدا، بسان برپایی یادواره ها و جشن میلاد آنان، گرچه از دیدگاه خردمندان، مسأله ای روشن است، لیکن به منظور رفع هرگونه شبه ای در این زمینه، دلائل مشروع بودن آن را از نظر میگذرانیم:
1_ برپایی مراسم، ابراز محبت است
قرآن کریم، مسلمانان را به دوستی پیامبر گرامی و اهل بیت آن حضرت دعوت میکند:«قل لا أسألکم علیه أجراً إلاّ المودّة فی القربی»(ای پیامبر)، بگو از شما پاداشی جز دوستی خویشاوندانم نمی خواهم. شکی نیست که برگزاری مراسم گرامی داشت اولیای الهی، جلوه ای از عشق و علاقه مردم به آنان است که از دیدگاه قرآن کریم مورد پذیرش است.
2- برپایی مراسم، تعظیم پیامبر است
قرآن، علاوه بر یاری رسول خدا، تجلیل از مقام وی را نیز به عنوان معیار رستگاری و سعادت، معرفی میکند.
«آنان که به پیامبر گرویدند و او را گرامی داشتند و یاریش نمودند و از روشنایی که بر وی فرو فرستاده شد پیروی کردند، رستگارانند».از آیه یاد شده، بخوبی معلوم میشود که گرامی داشت رسول خدا از دیدگاه اسلام، مطلوب و پسندیده است و برگزاری مراسمی که خاطره شکوهمند پیامبر را همیشه زنده نگاه دارد و از مقام شامخ وی تمجید نماید، مورد خوشنودی خداوند است. زیرا در این آیه، چهار صفت برای رستگاران بیان گردیده است:
الف: ایمان، «الذین آمنوا به»؛ «کسانی که به وی گرویدند».
ب: پیروی از نور وی؛ «واتّبعوا النّور الذی أنزل معه»؛ «از نوری که بر وی فرو فرستاده شد، پیروی نمودند».
ج: یاری نمودن او؛ «ونصروه»؛ «او را یاری کردند».
د: تعظیم و تجلیل از مقام پیامبر؛ «وعزّروه»؛ «او را گرامی داشتند».
بنابراین، احترام و تعظیم پیامبر نیز علاوه بر ایمان و یاری وی و پیروی از دستوراتش، امری ضروری است وبزرگداشت پیامبر گرامی، امتثال «وعزّروه» می باشد.
3- برپایی مراسم، تأسّی و پیروی از پروردگار است
خداوند در قرآن مجید، به تجلیل از پیامبر گرامی پرداخته، می فرماید:
«ورفعنا لک ذکرک» «آوازه تو را در جهان، بلند کردیم».در پرتو این آیه شریفه، معلوم می گردد که خدا می خواهد شکوه و جلال پیامبر در جهان گسترش یابد و خود نیز در لابلای آیات قرآن، به تمجید از وی بر می خیزد.
----------------------------------------------
- شورى: 23.
- اعراف: 157.
- انشراح: 4.
- مائده: 114.