ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
تلافی
روزی شخصی به در خانه همسایه رفت و گفت: تنورم آتیشی ندارد و چونه نانی در دست دارم که باید آن را بپزم، اگر اجازه دهی آن را در تنور تو بگذارم.
همسایه که بخیل بود و نمی خواست چنین اجازه ای دهد، گفت: ولی تنور من هم امروز آتیشی نداشته و خاموش مانده است.
همسایه اشاره ای به نان های بخیل کرد و پرسید: پس بوی خوش این نان ها که در هوا پخش است در کجا پخته شده اند؟
بخیل سری خاراند و من من کنان گفت: آنها را در آفتاب پخته ام.
روزی دیگر بخیل به در خانه همسایه آمد و گفت :غربالت را به من بده تا آردی الک کنم که غربالم پاره شده و از کارم وامانده ام.
همسایه در جواب گفت: ولی امروز من در غربالم آشی گذاشته ام تا پخته شود.
بخیل با تعجب پرسید: چگونه می شود آش را در غربال پخت؟
همسایه فوراً جواب داد: همان گونه که نان در آفتاب پخته می شود.