وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام
وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام

فقط چند آرزوی دیگر

  فقط چند آرزوی دیگر




روزی یک پری که در درخت انجیری خانه داشت به لستر آرزویی جادویی پیشنهاد کرد تا هر چه می خواهد آرزو کند.


لستر آرزو کرد علاوه بر این آرزو، دو آرزوی دیگر هم داشته باشد و با زیرکی به جای یک آرزو، صاحب سه آرزو شد.


بعد با هر یک از این سه آرزو، سه آرزوی دیگر درخواست کرد و با این حساب، افزون بر سه آرزوی قبلی، مالک نه آرزوی دیگر هم شد.


آنگاه با زرنگی تمام با هر یک از دوازده آرزو، سه آرزوی تازه طلب کرد، که می­ شود چهل و شش تا یا پنجاه و دوتا؟!


خلاصه با هر آرزوی تازه، آرزوهای بیشتری کرد، تا سرانجام مالک پنج میلیارد و هفت میلیون و هجده هزار و سی وچهار آرزو شد. آن وقت آرزوهایش را کنار هم روی زمین چید و آواز خواند و پای کوبید.


بعد نشست و باز آرزو کرد، بیشتر و بیشتر و بیشتر... و آرزوها روی هم تلنبار شدند.


درحالیکه مردم لبخند می ­زدند، می­ گریستند، عشق می ­ورزیدند و حرکت می­ کردند، لستر میان ثروتهایش که چون کوه از دور و برش بالا رفته بود، نشسته بود و می­ شمرد و می­ شمرد و هی پیرتر و پیرتر می ­شد. تا سرانجام یک شب وقتی به سراغش رفتند، او را دیدند که میان انبوهی از آرزو مرده است.


آرزوهایش را که شمردند، معلوم شد حتی یک آرزو کم و کسر ندارد. همگی ترو تازه! بیایید، بیایید، از این آرزوها چندتایی بردارید و به لستر بیاندیشید که در دنیای سیب و دوستی و زندگی، تمام آرزوهایش را به خاطر آرزوی بیشتر تباه کرد.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد