ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
تجلی قرآن در ادبیات:
2-«لِمَن المُلک الیوم لله الواحد القهّار»
امروز پادشاهی مال کیست؟برای خداوند یگانه وقدرتمند است.
آنچه تغیّر نپذیرد تویی وآنکه نمرده است و نمیرد تویی
ماهمه فانیّ و بقا بس تورا ملکِ تعالی و تقدّس توراویا
کیست در این دایرة دیرپای کو«لِمَن المُلک»زند جُز خدای؟
3-«تولج اللیل فی النهار وتولج النهار فی اللیل»
شب را در در روز فرو میکنی وروز را در شب.
منزل شب را تو دراز آوری روزِ فرورفته توباز آوری
4-«لااله الاّهو یحیی ویمیت فآمنوا باللهورسوله» «خلقالسموات والارض بالحق تعالی عمّا یشرکون» «سبحانهوتعالی عمّا یصفون»انعام100 «فسبحان الله ربّ العرش عمّایصفون»
شکر وسپاس ومنّت و عزّت خدای را پروردگار خلق و خداوند کبریا
دادارِ غیب و نگهدار آسمان رزّاق بنده پرور و خلّاق رهنما...
سبحانَ مَن یمیت و یحیی ولاالهالاّهو الذی خلق الارض والسماء...
گرجمله را عذاب کنی و یا عطادهیکس را مجال آن نه که آن چون و این چرا
در کمترین صُنع تو مدهوش مانده ایم ماخود کجا و وصف خداوند آن کجا
5-«یاایهاالرسول بلّغ ماانزل الیک من ربّک» «وان تولّوافانّما علیک البلاغ» «فان تولّیتم فاعلموا انّما علی رسولنا البلاغالمبین» «الان وقد عیت من قبل و کنتَ من المفسدین»«ویعلم ماتخفون و ماتعلنون» «یسبّح له فیها بالغدوّوالاصال»
توانگری نه به مال است پیش اهل کمال که مال تا لب گور است وبعد از آن اعمال
من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم تو خواه از سخنم پندگیر خواه ملال
کنون هوای عمل میپزد کبوتر نفس که دست جور زمانش نه پر گذاشت نه بال...
بزرگوار خدایا به حق مردانیکه عارفان جمیل اند و عاشقان جمال
مبارزان طریقت که نفس بشکستند به زورِ بازوی تقوی و للحروب رجال
یقدسّون له بالخفیّ والاعلانیسبحّون له بالغدوّ والاصال...
من آن ظلوم جهولم که اولّم گفتیچه خواهی از ضعفا ای کریم وزجهّال
6-«تعزّ من تشاء وتُذلّ من تشاء بیدک الخیر انّک علی کلّشیءقدیر»
یعنی:هرکه را میخواهی عزیز میکنی وهرکه میخواهی ذلیل.خیر بدستتوست وتو بر هر امری قادری.
یکی از بخت کامران بینی دیگری تنگ عیش وکوته دست
آن در آن چاه خویشتن نفتاد وین بر این تخت خویشتن ننشست
تاج دولت خدای میبخشد هرکه را این مقام و رُتبت هست
7-«ثمّ انشأناه خلقا آخر فتبارک الله احسنُ الخالقین »
سپس خلقتی پدید آوردیم پس مبارک باشد خدارا که او بهترین خلقکنندگان است.
پیرما گفت خطا بر قلم صُنع نرفت آفرین بر نظر پاک خطا پوشش باد
8-«وما خلقنا السماء و الارض ومابینهما باطلا»
ما آسمان وزمین وآنچه بین آن دو است را باطل نیافریدیم.
نیست در دایره یک نقطه خلاف از کم وبیشکه من این دایره بی چون وچرا میبینم
9-«و اذ اخذ ربک من بنی آدم من ظهورهم ذریّتَهم واشهدهم علی انفسهم الستُ بربّکم قالوا بلی'»
هنگامیکه خدا از پشت فرزندان آدم(ع)پیمان گرفت وفرمود آیا منخدای شما نیستم؟همگی گفتند آری هستی.
مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من ِ مستکه به پیمانه کِشی شهره شدم روز الست
10-«ومن نعمّره ننکّسه فی الخلق افلا یعقلون»
هرکه جوانی وعمر دادیم عاقبت در خلقتش رو به زوال نمودیم.
آن رخی که تاب او بُدماهوارشد به پیری همچو پشت سوسمار
و آن سرو فرقِ کشِ شعشع شدهوقت پیری ناخوش و اصلع شده
و آن قدِ رقصان یازان چون سنانگشت در پیری دوتا همچو کمان!
رنگ لاله گشته رنگ زعفرانزور شیرش گشته چون زهرة زنان!
چشم چون نرگس شده پژمرده ییگرمی اعضا شده افسرده یی
آن که مردی در بغل کردی به فنّمیبگیرندش بغل وقت شدن«راه رفتن»
این خود آثار غم و پژمردگی استهر یکی زینها رسول مردگی است.