وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام
وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام

درخت مشکلات

درخت مشکلات


نجار، یک روز کاری دیگر را هم به پایان برد. آخر هفته بود و تصمیم گرفت دوستی را برای صرف نوشیدنی به خانه­ اش دعوت کند. موقعی که نجار و دوستش به خانه رسیدند، قبل از ورود، نجار چند دقیقه در سکوت، جلو درختی در باغچه ایستاد.

بعد با دو دستش، شاخه­ های درخت را گرفت. چهره ­اش بی درنگ تغییر کرد. خندان وارد خانه شد، همسر و فرزندانش به استقبالش آمدند، برای فرزندانش قصه گفت و بعد با دوستش به ایوان رفتند تا نوشیدنی بنوشند. از آنجا می ­توانستند درخت را ببینند.

دوستش دیگر نتوانست جلو کنجکاوی ­اش را بگیرد و دلیل رفتار نجار را پرسید. نجار گفت: آه این درخت مشکلات من است. موقع کار، مشکلات فراوانی پیش می ­آید، اما این مشکلات مال من است و ربطی به همسر و فرزندانم ندارد.

وقتی به خانه می ­رسم، مشکلاتم را به شاخه­ های آن درخت می­ آویزم. روز بعد، وقتی می­ خواهم سر کار بروم، دوباره آنها را از روی شاخه بر می ­دارم. جالب این است که وقتی صبح به سراغ درخت می­ روم تا مشکلاتم را بردارم، خیلی از مشکلات دیگر آنجا نیستند و بقیه هم خیلی سبکتر شده اند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد