وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام
وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام

مهم نیست چند دفعه زمین خورده اید

مهم نیست چند دفعه زمین خورده اید




میمون­ هایی که ترسیدن را یاد گرفتند:


میمون­ هایی که از مار نمی ­ترسیدند را در کنار مارها قرار دادند. در همین حین صداهای بلند و وحشتناکی هم از بلندگوها پخش کردند. با این کار میمون­ هایی که از مارها نمی ­ترسیدند یاد گرفتند که از مار بترسند. نتیجه عجیب­ تر این آزمایش این بود که حتی میمون­ های دیگری که هم که از مارها نمی­ ترسیدند با دیدن ترس سایر میمون­ ها، آنها هم از مارها ترسیدند.


نتیجه: ما از بعضی از چیزها می­ ترسیم چون آنها را با چیزهای دیگری در ذهنمان به یکدیگر مرتبط می ­کنیم. مثلآ یک کودک بعد از شنیدن صدای ترسناک محکم بسته شدن درب در تاریکی، از تاریکی خواهد ترسید.


 قورباغه­ هایی که زنده زنده آب پز شدند:


چند قورباغه را در ظرفی پر از آب جوش انداختند. آنها خیلی سریع از آب جوش به بیرون پریدند و خودشان را نجات دادند. وقتی همین قورباغه­ ها را در ظرف آب سرد قرار دادند و آرام آرام آب را به جوش رساندند همه آنها در آب جوش کشته شدند، چون نتوانستند عکس ­العملی به همان سرعت نشان دهند.


نتیجه: ما می ­توانیم تغییرات ناگهانی را بفهمیم و متقابلآ عکس ­العمل نشان دهیم اما وقتی این تغییرات در دراز مدت انجام می ­شوند، وقتی متوجه می ­شویم که دیگر خیلی دیر است. یادمان باشد، نه عادتهای بد یک شبه وجود کسی را فرا می­ گیرد و نه کسی یک شبه فرد دیگری می ­شود، همه چیز پله پله انجام می­ شود، مهم این است که گرم شدن آب را احساس کنید.


موش­های شناگری که غرق شدند:


این بار تعدادی موش صحرایی که بعضی آنها می توانند 80 ساعت مداوم شنا کنند آماده شدند. محققان قبل از اینکه آنها را در آب بیاندازند با کلک این باور غلط را در موش­ها به وجود آوردند که آنها گیر افتاده ­اند. خیلی از موش­ها تنها پس از چند دقیقه بعد از شنا کردن غرق شدند، نه چون نمی توانستند شنا کنند، بلکه چون فکر می کردند گیر کرده ­اند، ناامید شده و دست از شنا کردن برداشتند و غرق شدند.


نتیجه: وقتی همه چیز به آن طور که می ­خواهیم پیش می ­رود، ما هم با حداکثر توانمان تلاش می کنیم، اما بعد از اینکه سر و کله مشکلات بزرگ و کوچک پیدا می ­شود ناامید شده و دست از تلاش کردن بر می ­داریم، با وجود اینکه توان انجام آن را داریم.


سگ­هایی که یاد گرفتند تلاش نکنند:


تعدادی سگ در اتاقی قرار گرفتند که زمین آن می ­توانست شوک الکتریکی خفیفی به سگها وارد کند. دکمه­ ای روی دیوار اتاق بود که با فشرده شدن جریان را قطع می­ کرد. وقتی شوک وارد شد سگها بالا و پایین پریدند تا بالاخره یکی از سگها دکمه را زد و جریان قطع شد. سگها یاد گرفتند با زدن آن دکمه آن شوک ناخوشایند قطع می شود. روی نصف گروه اول سگ­ها همین آزمایش دوباره تکرار شد اما این بار در اتاق دیگری که دکمه­ ای الکی داشت و با زدن آن هیچ اتفاقی نمی­ افتاد و جریان همچنان ادامه داشت. بعد از این مراحل سگ­ هایی که در اتاق دوم بودند به اتاق اول (با کلید سالم) بازگردانده شدند و آزمایش تکرار شد. این بار هیچ کدامشان حتی سعی نکردند که دکمه را فشار دهند.


نتیجه: هیچ کس با ناامیدی به دنیا نمی­ آید، بلکه ما بعد از اینکه چند بار شکست می­ خوریم، شکست خوردن را یاد می ­گیریم و حتی به خودمان زحمت تلاش کردن نمی ­دهیم. اگر به مشکلی برخورده ­اید، مهم نیست دفعه چندم است که زمین خورده ­اید، باز هم بلند شوید و برای حل آن تلاش کنید. ممکن است کلید سالم باشد، فقط فشارش دهید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد