ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
قضاوت یا علم آشکار
عبداللّه بن عبّاس حکایت نموده است: روزى عمر بن خطّاب به امام علىّ بن ابى طالب علیه السلام گفت: یا ابا الحسن، تو در حکم و قضاوت بین افراد، بسیار عجول هستى و بدون آن که قدرى تامّل کنى، قضاوت می نمائى؟!
امام علىّ علیه السلام به عنوان پاسخ، کف دست خود را جلوى عمر باز کرد و فرمود: انگشتان دست من چند عدد است؟
عمر پاسخ داد: پنج عدد می باشد.
امام فرمود: چرا در پاسخ عجله کردى و بدون آن که بیندیشى جواب مرا فورى دادى؟
عمر گفت: موضوعى نبود که پنهان باشد بلکه آشکار و ساده بود و نیازى به تامّل نداشت.
امام علىّ بن ابى طالب علیه السلام فرمود: مسائل و قضایائى که من پاسخ می دهم و قضاوت مى کنم براى من آشکار و ساده است و نیازى به فکر و اندیشه ندارد. چیزى از اسرار عالم بر من پنهان و مخفى نیست، همان طورى که تعداد انگشتان دست من بر تو ساده و آشکار بود.
منبع: وبلاگ داستانهای بحارالنوار