ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
یا خدا اشتباه می کنه یا مامان
خدا به ما انگشت داده ، مامان میگه : با چنگال غذا بخور . خدا به ما صدا داده ، مامان میگه : جیغ نزن مامان میگه : کلم بخور ، حبوبات و هویج بخور ، ولی خدا به ما هوس بستنی شیرهای داده .
خدا به ما انگشت داده ، مامان میگه : دستمال بردا . رخدا به ما آب گل آلود داده ، مامان میگه : شالاپ شولوپ نکن . مامان میگه : ساکت باش ، خوابه بابات ، اما خدا به ما در ِ سطل آشغال داده که میشه باهاش شترق صدا داد .
خدا به ما انگشت داده ، مامان میگه : باید دستکش هات رو دست کنی . خدا به ما بارون داده ، مامان میگه : مبادا خیس بشی . مامان می خواد که ما مراقب باشیم و زیاد نزدیک نشیم به اون سگ های قشنگ غریبه ای که خدا بهمون داده نوازششون کنیم .
خدا به ما انگشت داده ، مامان میگه : برو دستت رو بشور ، ولی آخه خدا به ما جعبه های پر از ذغال . تن های سیاه شده قشنگ داده ، چه جور ! من چندان باهوش نیستم ، ولی یه چیز رو مطمئنم بخدایا مامان داره اشتباه می کنه ، یا اگه نه ، خدا