ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
عشق و عیب
عاشق و معشوقی بودند که سخت به هم دلبسته بودند. بعد از مدتی عاشق به معشوق گفت: در چشم راست تو لکی می بینم، به من بگو چه وقت این لک در چشم تو ایجاد شده است؟
معشوق گفت: از وقتی که عشق تو رو به سردی گذاشته است، یعنی تا وقتی محبت تو شدت داشت، در من نه تنها عیب نمی دیدی بلکه همه عیوب را حسن می دیدی، چنانکه این لک مدتها در چشم بود و تو از شدت محبت آن را نمی دیدی، حال آنکه از محبت تو کم شده، لک را می بینی.