وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام
وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام

زیرکی بهلول

زیرکی بهلول




آورده­ اند که بهلول سکه طلائی در دست داشت و با آن بازی می­ نمود. شیادی چون شنیده بود بهلول دیوانه است جلو آمد و گفت: اگر این سکه را به من بدهی در عوض ده سکه که به همین رنگ است به تو می­ دهم.


بهلول چون سکه ­های او را دید دانست که آنها از مس هستند و ارزشی ندارند. به آن مرد گفت به یک شرط قبول می ­کنم: اگر سه مرتبه با صدای بلند مانند الاغ عرعر کنی!


شیاد قبول نمود و مانند خر عرعر نمود.


بهلول به او گفت:  تو که با این خریت فهمیدی سکه ­ای که در دست من است از طلا می ­باشد، من نمی ­فهمم که سکه­ های تو از مس است.


آن مرد شیاد چون کلام بهلول را شنید از نزد او فرار نمود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد