ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
گروهی از زنگیان و اوباش بصره دختری علوی را گرفتند و خواستند با او بی عفتی کنند.
دختر گفت: من دعایی دارم که اگر آن را بخوانید شمشیر بر شما کار گر نیست. برای اینکه سخن مرا آزمایش کنید به هر زوری که دارید شمشیری به من بزنید، اگر کارگر نیفتاد بدانید به سبب این دعا است.
یکی از آنها شمشیری بر وی زد و دختر روی زمین افتاد و مرد.
تازه آنها فهمیدند که غرض دختر حفظ عفت خود بوده و جان خویش را بر سر این مطاع گرانبها نهاده است.
ای خدای من! به حق شهدا به تمام زنان ما حیا و عفت فاطمی بده و به تمام مردان ما غیرت حیدری.