وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام
وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام

خبر بد

خبر بد


مرد ثروتمندی مباشر خود را برای سرکشی اوضاع فرستاده بود . پس از مراجعه پرسید : جرج از خانه چه خبر ؟

خبر خوشی ندارم قربان ، سگ شما مرد .

سگ بیچاره پس او مرد . چه چیز باعث مرگ او شد ؟

پرخوری قربان !

پرخوری ؟ مگه چه غذایی به او دادید که تا این اندازه دوست داشت ؟

گوشت اسب قربان و همین باعث مرگش شد .

این همه گوشت اسب از کجا آوردید ؟

همه اسب های پدرتان مردند قربان !

چه گفتی ؟ همه آنها مردند ؟

بله قربان . همه آنها از کار زیادی مردند .

برای چه این قدر کار کردند ؟

برای اینکه آب بیاورند قربان !

گفتی آب ، آب برای چه ؟

برای اینکه آتش را خاموش کنند قربان !

کدام آتش را ؟

آه قربان ! خانه پدر شما سوخت و خاکستر شد .

پس خانه پدرم سوخت ! علت آتش سوزی چه بود ؟

فکر می کنم که شعله شمع باعث این کار شد . قربان !

گفتی شمع ؟ کدام شمع ؟

شمع هایی که برای تشیع جنازه مادرتان استفاده شد قربان !

مادرم هم مرد ؟

بله قربان . زن بیچاره پس از وقوع آن حادثه سرش را زمین گذاشت و دیگر بلند نشد قربان !

کدام حادثه ؟

حادثه مرگ پدرتان قربان !

پدرم هم مرد ؟

بله قربان . مرد بیچاره همین که آن خبر را شنید زندگی را بدرود گفت .

کدام خبر را ؟

خبر های بدی قربان .

بانک شما ورشکست شد .

اعتبار شما از بین رفت و حالا بیش از یک سنت تو این دنیا ارزش ندارید .

من جسارت کردم قربان ، خواستم خبر ها را هر چه زودتر به شما اطلاع بدهم قربان !!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد