وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام
وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام

آخرین پاییز قرن هم گذشت !

آخرین پاییز قرن هم گذشت !

قرنی که من نیمی از عمرم را در آن جا گذاشتم . کودکی هایم و جنگ ...
نوجوانی و جوانی ام ...
با کتابی پر از خاطرات فراموش ناشدنی  
شاید روزی عینک قطوری بر چشم هایم بزنم و برای نوه نتیجه هایم بگویم که من جنگ ایران و عراق را دیده ام .

روزهای آژیر قرمز و شب های هراس را چشیده ام ،
من انقلاب پنجاه و هفت ،
جنگ پنجاه و نه ، قطعنامه ۵۹۸ ،
دوران بازسازی و اصلاحات و حتی احمدی نژاد را دیده ام  .

من جنگ بوسنی ،
حمله به کویت ،
بهاران عربی ،
خزان همگی ؛ جز تونس را دیده ام ،

من ظهور داعش ،
حمله به برج های دو قلو در آمریکا ،
من حمله سی و چند ساله امریکا و شوروی به افغانستان را به یاد دارم !

من تکه تکه شدن شوروی ،
من دیکتاتورهای زیادی را می شناسم !

من مرگ سهمناک قذافی و بن لادن ...
و اعدام صدام را به یاد دارم ،

من برای نوه هایم خواهم گفت که
چهل سال در کشورم  ،
وضعیت غیر عادی بود ،
و با تحریم و تهدید و همه جور ترفند چهار دهه را گذراندیم .....

چه قدر جان سخت بودیم !

من رشد اقتصادی و رفاه اجتماعی
برادران دینی خود در حوزه خلیج فارس را دیدم ،

من حکومت اسلامی مالزی را دیدم ،
که با پیشوایانی مانند ؛ماهاتامیر محمد به قله های کمال اقتصادی و اجتماعی رسیدند !

من تمدن چین کمونیستی ،  
که حتی با کفر و با بت پرستی ، دست در دست هم جهان را قبضه کردند را دیدم !

من به چشم خود دیدم
در سال های جنگ که دوستان و
همسن و سال های من در جنگ
تکه پاره شدند و هنوز جور دفاع مقدسشان را می کشند !

و جانبازانی که در گوشه آسایشگاه های اعصاب و روان و کنج بیمارستان های کشور در اثر عوارض شیمیایی ، آب می شوند !

من  روباه و گرگ صفتانی را در لباس دین و با پیشانیِ پینه بسته در حال غارتِ دین و دنیای مردمانم دیدم !

من کوتاه شدن سقف انسانیت و
از بین رفتنِ حریت و آزادگی مردمانی را که صاحب چندین هزار سال تمدن ایران باستان بودند را دیدم !

من مرگِ پندار نیک ، گفتار نیک ،
کردار نیک را ذره ذره دیدم !

من شاهد به مکه و کربلا و مشهد رفتنِ هزاران بلکه میلیون ها نفر از مردم کشورم بودم ....
ولی حاجی و کربلایی و مشهدی
واقعی ، به جز معدود افراد خاص
را ندیدم !

من  برای بچه های آینده می نویسم :
پایان قرن را با کرونا گذراندم ....
کرونایی که میلیون ها نفر را
مبتلا کرد و صدها هزار نفر را کشت !

می نویسم : سال هایی بدتر از
طاعون  و وبا ....

من می نویسم : مردم من دلار 30 تومانی را تجربه کردند و نماینده داعش  ( پراید ) که در جاده هایشان آدم می کشت و قیمتش صد میلیون تومان بود !

من می نویسم : دهه ۹۰ دردناک بود  

اتفاقات تلخی بر مردمم نازل شد ....
فقر بیداد می کرد
تحریم و کرونا و فقر باهم آمدند ....

چه قدر زجر کشید این ملت و منتظر بود تا چرخ روزگار بر چرخی دیگر بچرخد و روزهای خوش از راه برسند ....

تا هم اکنون که من می نویسم ؛ خبری از یک خبر خوب نیست ....
و منتظر معجزه  هستم !!!

قاصد روزهای ابری ، کی می رسد باران ؟!


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد