ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
حاضر جوابی اصفهانی
معروف است که مردم اصفهان بهترین صنعتگران ایران هستند و از طرفی در صحبت و حاضر جوابی یکه تاز و بی همتایند.
حاجی ابراهیم شیرازی قریب به پنج سال در دورهء سلطنت فتحعلیشاه عهده دار مقام صدرات بود (از ۱۲۱۰ هجری قمری تا سال ۱۲۱۵ هجری قمری) و در این مدت برادران و بستگان متعدد خود را متصدی مشاغل مهم مملکتی نموده و حکومت ایالات و ولایات را به آنان داده و به مناصب گوناگون گماشته بود.
روزی یک نفر از کسبهء اصفهان، نزد برادر حاجی ابراهیم که حاکم اصفهان بود رفت و شکایت از سنگینی مالیاتی که از او خواسته بودند نمود.
حاکم به او گفت: تو نیز باید مانند دیگران این مبلغ را که از تو خواسته اند بپردازی، والا باید از این شهر بیرون بروی.
آن شخص از حاکم پرسید: به کجا بروم؟
حاکم گفت به هر درک که میخواهی برو، چرا به شیراز نمیروی؟!
کاسب اصفهانی گفت: اگر به شیراز هم بروم حکومتش با برادر شماست؟
حاکم با تغیر گفت: برو به تهران و از دست من عارض شو.
اصفهانی گفت: چگونه عارض شوم و به که پناه ببرم در حالی که برادرتان حاجی ابراهیم در آنجا صدر اعظم است؟!
حاکم با تشدد و عصبانیت به او می گوید: پس برو به جهنم!!
اصفهانی حاضر جواب فوری می گوید پدرتان که تازگی مرحوم شده است حتما به آنجا رفته اند و پستی گرفته اند و همه کارهء جهنم شده اند، قربان اگر به آنجا هم بروم مرحوم پدرتان مرا آسوده نخواهد گذاشت!
حاکم از این حاضر جوابی خنده اش می گیرد و در دادن مالیات برای او تخفیف زیادی قائل می شود و دست از سر او بر می دارد!!
برگرفته از کتاب داستان های شیرین ایرانی، انتشارات پیمان، سال ۱۳۹۰