وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام
وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام

کوزه شکسته

کوزه شکسته

 

یک پیرزن چینی دو کوزه آب داشت که آنها را به دو سر چوبی که روی دوشش می ­گذاشت، آویخته بود و از این کوزه­ ها برای آوردن آب از جویبار استفاده می­ کرد. یکی از این کوزه­ ها ترک داشت، درحالی که کوزه دیگر بی­ عیب و سالم بود و همه آب را در خود نگه می­ داشت.

هر بار که زن پس از پرکردن کوزه­ ها، راه دراز جویبار تا خانه را می­ پیمود، آب از کوزه ­ای که ترک داشت چکه می ­کرد و زمانی که زن به خانه می­ رسید، کوزه نیمه­ پر بود. دو سال تمام، هر روز زن این کار را انجام می­ داد و همیشه کوزه­ ای که ترک داشت، نیمی از آبش را در راه از دست می ­داد.

البته کوزۀ سالم و بدون ترک خیلی به خودش می ­بالید. ولی بیچاره کوزۀ ترک ­دار از خودش خجالت می­ کشید. از عیبی که داشت و از این که تنها نیمی از وظیفه ­ای را که برایش در نظر گرفته بودند می ­توانست انجام دهد.

پس از دو سال سرانجام روزی کوزۀ ترک­ دار در کنار جویبار به زن گفت: من از خویشتن شرمسارم. زیرا این شکافی که در پهلوی من است سبب نشت آب می ­شود و زمانی که تو به خانه می­ رسی، من نیمه پر هستم.

پیرزن لبخندی زد و به کوزۀ ترک­ دار گفت:  آیا تو به گل­هائی که در این سوی راه، یعنی سوئی که تو هستی، توجه کرده ­ای؟ می ­بینی که در سوی دیگر راه گلی نروئیده است. من همیشه از کاستی و نقص تو آگاه بودم و برای همین در کنار راه تخم گل کاشتم تا هر روز که از جویبار به خانه بر می­ گردم تو آنها را آب بدهی. دو سال تمام من از گل­هائی که اینجا روئیده­ اند چیده ­ام  و خانه ­ام را با آنها آراسته­ ام. اگر تو این ترک را نداشتی، هرگز این گل­ها و زیبائی آنها به خانۀ من راه نمی یافت.

هر یک از ما عیب­ ها و کاستی­ های خود را داریم، ولی همین کاستی­ ها و عیب­ هاست  که زندگی ما را دلپذیر و شیرین می­ سازد. ما باید انسان­ها را همان جور که هستند بپذیریم و خوبی را که در آنهاست ببینیم.

برای همۀ شما کوزه­ های ترک برداشته آرزوی خوشی می­ کنم و یادتان باشد که گل­هائی را که در سمت شما روئیده ­اند ببوئید. از کاستی­ های خود نهراسیم زیرا خداوند در راه زندگی ما گل­هائی کاشته است  که کاستی­ های ما آنها را می­ رویاند.

 

نظرات 1 + ارسال نظر
باربد دوشنبه 3 آذر 1399 ساعت 11:42 ق.ظ http://Barbod.blogsky.com

ای‌ول، ای‌ول.! از اون قصه اخلاقی‌های حوزه‌علمیه چین بود. ✋

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد