ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
" راه رسیدن به خدا را نشانم بده " رامانوجا پرسید :
" هیچ تا به حال عاشق کسی بوده ای ؟؟ "
سوال کننده پرسید : راجع به چی صحبت می کنی ، عشق ؟
من تجرد اختیار کردم ، من از زن چنان می گریزم که آدمی از مرض می گریزد ، نگاهشان نمی کنم .
رامانوجا گفت : با این همه کمی فکر کن به گذشته رجوع کن .
بگرد جایی در قلبت آیا هرگز تلنگری از عشق بوده ، هر قدر کوچک هم بوده باشد.
مرد گفت : من به اینجا امده ام که عبادت یاد بگیرم ، نه عشق !!!
یادم بده چگونه دعا کنم ، شما راجع به امور دنیوی صحبت می کنی ؟! من شنیده ام که شما عارف بزرگی هستی . به اینجا آمده ام که به سوی خدا هدایت شوم ، نه به سمت امور دنیوی .
گویند : رامانوجا به او جواب داد :
پس من نمی توانم به تو کمک کنم . اگر تو تجربه ای از عشق نداشته باشی ، آن وقت هیچ تجربه ای از عبادت نخواهی داشت. بنابراین اول به زندگی برگرد و عاشق شو و وقتی عشق را تجربه کردی و از آن غنی شدی ، آن وقت نزد من بیا چون که یک عاشق قادر به درک عبادت است.
اگر نتوانی از راه تجربه به یک مقوله غیر منطقی برسی ، آن را درک نخواهی کرد ، و عشق عبادتی ا ست که توسط طبیعت سهل و ساده در اختیار آدمی گذاشته شده . تو حتی به این چیز ساده نمی توانی دست پیدا کنی .
عبادت عشقی است که به سادگی داده نمی شود ، فقط موقعی قابل حصول است که به اوج تمامیت رسیده باشی.