وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام
وبلاگ سید محمد جواد حسینی

وبلاگ سید محمد جواد حسینی

داستان های جالب _حکایت های جذاب_بیوگرافی اینستاگرام.تلگرام

آرامش سنگ یا برگ

آرامش سنگ یا برگ




مرد جوانی کنار نهر آب نشسته بود و غمگین و افسرده به سطح آب زل زده بود. شیوانا از آنجا می گذشت. او را دید و متوجه حالت پریشانش شد و کنارش نشست. مرد جوان وقتی شیوانا را دید بی اختیار گفت: عجیب آشفته ­ام و همه چیز زندگی­ ام به هم ریخته است. به شدت نیازمند آرامش هستم و نمی ­دانم این آرامش را کجا پیدا کنم؟


شیوانا برگی از شاخه افتاده روی زمین کند و آن را داخل نهر آب انداخت و گفت: به این برگ نگاه کن، وقتی داخل آب می­ افتد خود را به جریان آن می ­سپارد و با آن می­ رود. سپس شیوانا سنگی بزرگ را از کنار جوی آب برداشت و داخل نهر انداخت. سنگ به خاطر سنگینی ­اش داخل نهر فرو رفت و در عمق آن، کنار بقیه سنگ­ ها قرار گرفت.


شیوانا گفت: این سنگ را هم که دیدی. به خاطر سنگینی ­اش توانست بر نیروی جریان آب غلبه کند و در عمق نهر قرار گیرد. حال تو به من بگو آیا آرامش سنگ را می ­خواهی یا آرامش برگ را؟


مرد جوان مات و متحیر به شیوانا نگاه کرد و گفت: اما برگ که آرام نیست. او با هر افت و خیز آب نهر بالا و پائین می ­رود و الان معلوم نیست کجاست!؟ لااقل سنگ می­ داند کجا ایستاده و با وجودی که در بالا و اطرافش آب جریان دارد اما محکم ایستاده و تکان نمی­ خورد. من آرامش سنگ را ترجیح می دهم.


شیوانا لبخندی زد و گفت: پس چرا از جریان­ های مخالف و ناملایمات جاری زندگی ­ات می­ نالی؟ اگر آرامش سنگ را برگزیده­ ای پس تاب ناملایمات را هم داشته باش و محکم هر جایی که هستی آرام و قرار خود را از دست مده. شیوانا این را گفت و بلند شد تا برود.


مرد جوان که آرام شده بود نفس عمیقی کشید و از جا برخاست و مسافتی با شیوانا همراه شد. چند دقیقه که گذشت موقع خداحافظی مرد جوان از شیوانا پرسید: شما اگر جای من بودید آرامش سنگ را انتخاب می­ کردید یا آرامش برگ را؟


شیوانا لبخندی زد و گفت: من تمام زندگی ­ام خودم را با اطمینان به خالق رودخانه هستی به جریان زندگی سپرده ­ام و چون می ­دانم در آغوش رودخانه ­ای هستم که همه ذرات آن نشان از حضور یار دارد، از افت و خیزهایش هرگز دل آشوب نمی ­شوم.


من آرامش برگ را می­ پسندم چون اصلا دلم نمی ­آید حتی یک لحظه فرصت هم ­نفسی و حرکت همراه جریان حیات را از دست بدهم. در دل افت و خیزهای هیجان ­آور زندگی است که آن آرامش عمیق و ناگفتنی بدست می­ آید.


اما این تو هستی که نهایتا باید انتخاب کنی که آرامش دائما در حال افت و خیز اما همزمان جاری بودن برگ را بپذیری یا آرامش و وقار و سکون سنگ را، در هر دو حالت داخل آب هستی.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد